گنجور

 
مولانا

بوی مشکی در جهان افکنده‌ای

مشک را در لامکان افکنده‌ای

صد هزاران غلغله زین بوی مشک

در زمین و آسمان افکنده‌ای

از شعاع نور و نار خویشتن

آتشی در عقل و جان افکنده‌ای

از کمال لعل جان افزای خویش

شورشی در بحر و کان افکنده‌ای

تو نهادی قاعده عاشق کشی

در دل عاشق کشان افکنده‌ای

صد هزاران روح رومی روی را

در میان زنگیان افکنده‌ای

با یقین پاکشان بسرشته‌ای

چونشان اندر گمان افکنده‌ای

چون به دست خویششان کردی خمیر

چونشان در قید نان افکنده‌ای

هم شکار و هم شکاری گیر را

زیر این دام گران افکنده‌ای

پردلان را همچو دل بشکسته‌ای

بی دلان را در فغان افکنده‌ای

جان سلطان زادگان را بنده وار

پیش عقل پاسبان افکنده‌ای

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

بوی زلفت در جهان افکنده‌ای

خویشتن را بر کران افکنده‌ای

از نسیم زلف مشک‌افشان خویش

غلغلی اندر جهان افکنده‌ای

وز کمال نور روی خویشتن

[...]

صائب تبریزی

حرف آن لب در میان افکنده‌ای

شور محشر در جهان افکنده‌ای

در لباس چشم آهو بارها

خویش را در کاروان افکنده‌ای

غنچه خوش حرف را با صدزبان

[...]

فیض کاشانی

شور عشقی در جهان افکنده‌ای

مستیی در انس و جان افکنده‌ای

کرده‌ای پنهان محیط بیکران

قطره‌ای زان در میان افکنده‌ای

جلوه داده حسن را زان جلوه باز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه