گنجور

 
مولانا

ببین ذرات روحانی، که شد تابان از این صحرا

ببین این بحر و کشتی‌ها، که بر هم می‌زنند این جا

ببین عذرا و وامق را، در آن آتش خلایق را

ببین معشوق و عاشق را، ببین آن شاه و آن طغرا

چو جوهر قلزم اندر شد نه پنهان گشت و نی تر شد

ز قلزم آتشی بر شد، در او هم «لا» و هم «الا»

چو بیگاه‌ست آهسته چو چشمت هست بربسته

مزن لاف و مشو خسته مگو «زیر» و مگو «بالا»

که سوی عقلِ کژبینی درآمد از قضا کینی

چو مفلوجی، چو مسکینی، بماند آن عقل هم برجا

اگر هستی تو از آدم در این دریا فروکش دم

که اینت واجب‌ست ای عم! اگر امروز، اگر فردا

ز بحر این در، خجل باشد، چه جای آب و گل باشد

چه جان و عقل و دل باشد که نبوَد او کفِ دریا

چه سودا می‌پزد این دل، چه صفرا می‌کند این جان

چه سرگردان همی دارد تو را این عقل کارافزا

زهی ابر گهربیزی ز شمس الدین تبریزی

زهی امن و شکرریزی میان عالم غوغا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۶۵ به خوانش فاطمه زندی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۶۵ به خوانش مریم جوزی
اشکالات خوانش

# تلفظ اینت،همان اینَت درست است و در بیت ۷، دُر، درست است.

فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
فرخی سیستانی

بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا

چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا

چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده

چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا

ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون

[...]

ناصرخسرو

خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا

نه اندر وحدتش کثرت، نه مُحدَث زین همه تنها

چه گوئی از چه او عالم پدید آورد از لولو

که نه مادت بد و صورت، نه بالا بود و نه پهنا

همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق

[...]

ازرقی هروی

چه جرمست اینکه هر ساعت ز روی نیلگون دریا

زمین را سایبان بندد بپیش گنبد خضرا ؟

چو در بالا بود باشد بچشمش آب در پستی

چو در پستی بود باشد بکامش دود بر بالا

گهی از دامن دریا شود بر گوشۀ گردون

[...]

قطران تبریزی

بهر چیزی بود خرسند هرکش قدر بی بالا

بهفت اقلیم نپسندد کسی کش همتی والا

ز خاک و باد و آب آتش شرف دارد فزون زیرا

که چون باشد سوی پستی بود میلش سوی بالا

ندارد هیچ مخلوقی بعالم قدرت خالق

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۶ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

سپاه ابر نیسانی ز دریا رفت بر صحرا

نثار لؤلؤ لالا به صحرا برد از دریا

چون گردی کش برانگیزد سم شبدیز شاهنشه

ز روی مرکز غبرا به روی گنبد خضرا

گهی ماننده دودی مسطح بر هوا شکلش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه