اگرچه نطق در هر نکته صد تنگ شکر دارد
ولی شهد خموشی در نظر شان دگر دارد
زطوق بندگی راه نفس شد تنگ بر قمری
همان سرو از رعونت دست تمکین بر کمر دارد
مصور را کند بی دست و پا حسنی که شوخ افتد
نشد نقشی درست از روی او آیینه بردارد
زبی برگی نکردم روی خود را تلخ، تا دیدم
که بیش از فلس زیر پوست ماهی نیشتر دارد
میسر نیست دنیا دار را تحصیل آگاهی
نی از سیر مقامات است غافل تا شکر دارد
فزود از خط مشکین آب و رنگ لعل سیرابش
که زیر سبزه این آب روان حسن دگر دارد
نشست از خاطرم گرد غمی بخت سیه صائب
چه حرف است این که ابر تیره باران بیشتر دارد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تضاد میان سخن و سکوت، و ارزشهای مختلف آنها اشاره میکند. او میگوید که در هر سخنی شاید شیرینی وجود داشته باشد، اما سکوت در نظر برخی افراد ارزش بیشتری دارد. او همچنین به محدودیتهایی که بندگی بر انسان تحمیل میکند و زیباییهای زندگی اشاره میکند. شاعر از نمیتوانی به درک عمیق دست یابی از دنیا صحبت میکند و به این نکته اشاره دارد که شاید بیشتر از چیزهایی که میبینیم، نکات غیرملموسی وجود دارند. در نهایت، او به غمی که در دل دارد و به شرایط بد زندگی اشاره میکند و میگوید که گاهی ابرهای تیره بر زندگی سایه میاندازند، اما بارانهای بیشتری نیز ممکن است به دنبال آنها بیاید.
هوش مصنوعی: هرچند که سخن گفتن در هر موضوع و نکته شیرینی خاص خود را دارد، اما خاموشی و سکوت در نظر آنها معنای دیگری و زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: از آنجایی که به بندگی و اطاعت مشغول شدهام، راه نفس و تنفس برایم تنگ شده است. همانند قمری که به زیبایی و نازش معروف است، آن سرو بلند و باشکوه به خاطر غرور و خودبینیاش، دستش را بر کمر خود گذاشته و با خودخواهی رفتار میکند.
هوش مصنوعی: مصور (نگارگر) در حالی که دست و پا ندارد، حسنی (صورت زیبا) را به تصویر میکشد که اگر بخندد، هیچ تصویر درستی از او به نمایش درنمیآید. با این حال، میتوان آینهای از او برداشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که متوجه شدم مشکلات درونم بیشتر از آن چیزی است که به ظاهر میآید، هیچ نشانهای از تلخی در خود نشان ندادم.
هوش مصنوعی: کسب آگاهی از دنیا و مراحل مختلف آن، بدون تلاش و توجه به سیر و پیشرفتها امکانپذیر نیست. باید در پی فهم و شناخت بود تا از نعمتها و داشتههای زندگی بهرهمند شد.
هوش مصنوعی: او قلم سیاه را به رنگ سرخ زیبا میآراید و میگوید که در زیر سبزه، این آب جاری زیبایی دیگری دارد.
هوش مصنوعی: در ذهنم غم و حسرتی نشسته است، اما صائب فکر میکند که این درست نیست که ابرهای سیاه بیشتر باران میریزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشا باد سحرگاهی، که بر گلشن گذر دارد
که هر فصلی و هر وقتی یکی حال دگر دارد
گهی بر عارض هامون ز برگ لاله گل پوشد
گهی بر ساحت صحرا ز نقش گل صور دارد
دم عیسیست، پنداری، که مرده زنده گرداند
[...]
مَلِک سنجر جهانداری به میراث از پدر دارد
پدر شادست در فردوس تا چون او پسر دارد
ز فرّ و رسم و آیینش بیاراید همیگیتی
که فَرّ عمّ و رسم جدّ و آیین پدر دارد
بدو نازد همی دولت که با دولت خرد دارد
[...]
مسلمانان سرای عمر، در گیتی دو در دارد
که خاص و عام و نیک و بد بدین هر دو گذر دارد
دو در دارد: حیات و مرگ کاندر اوّل و آخر
یکی قفل از قضا دارد، یکی بند از قَدَر دارد
چو هنگام بقا باشد، قضا این قفل بگشاید
[...]
مرا گویند مولانا ترازوییست کز عدلش
نه میل این یکی دارد نه قصد آن دگر دارد
درین شک نیست کو همچون ترازوییست زین معنی
که میلش سوی آن باشد که او زر بیشتر دارد
هوا ز انسان خنک شد کز جنان حورا همی گوید
خنک آنکو درین سرما مقام اندر سقر دارد
ز مرغی کو خورد آتش حسدها میبرد مرغی
که طوبی آشیانست وز کوثر آبخور دارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.