اتیالنیروز مسرورالجنان
یحاکی لطفه لطفالجنان
بهار از پردهٔ غم جست بیرون
به کف بر، جامهای شادمانی
سقوا من نهره روضالامالی
خذوا من خمره کاسالامانی
هوا شد معتدل، هنگام آنست
که می سوری خوری و کام رانی
فللاشجار اصناف المعالی
وللانوار انواعالمعانی
درین دفتر بسی رمزست موزون
چه باشد گر تو زین رمزی بدانی؟
لئن ضیعت عمرا قبل هذا
تدارک ما مضی فیذاالزمان
مران از گوش صوت ارغنون
مده از دست جام ارغوانی
لتغدوا روحک فی کل یوم
باصوات المثالث والمسانی
ازین خوشتر بهاری، دیر یابی
فرو مگذار این را تا توانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر "اتی النیروز مسرورالجنان" با اشاره به آمدن بهار و شادی همراه آن آغاز میشود. شاعر از زیباییهای بهار و لذتهای آن سخن میگوید و دعوت میکند که به شادی و مهمانی بپردازیم. او به نهرهای خوشحالی و جامهای شادمانی اشاره میکند و بر ضرورت لذت بردن از زندگی تأکید دارد. همچنین، از دقت به زیباییهای طبیعت و معنای عمیق هنر و موسیقی یاد میکند. در نهایت، شاعر مردم را به استفاده از لحظهها و بهرهبرداری از لحظات خوش زندگی دعوت میکند، تا از زیباییها غافل نشوند.
هوش مصنوعی: در روز نوروز، دل خوشیها و شادیها در دلها نمایان میشود و این روز با زیباییها و مهربانیها پیرامون خود را میپوشاند.
هوش مصنوعی: بهار از پشت پردهٔ غم بیرون آمده و شادی را به همراه خود آورده است.
هوش مصنوعی: از چشمهی باغ آرزوها بنوشید و از شراب امیدها بoslavید.
هوش مصنوعی: وقت آن رسیده که از روزهای خوب و هوای دلپذیر لذت ببری و شادی و خوشی را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: درختان انواع بلندی و فضیلتها دارند و روشناییها نیز گونههای مختلفی از معانی را به همراه دارند.
هوش مصنوعی: در این کتاب، رازهای فراوان و هماهنگ وجود دارد. چه فرقی میکند اگر تو از این رازها آگاهی داشته باشی؟
هوش مصنوعی: اگر قبل از این زمان، عمر خود را تباه کردهای، باید جبران کنی و برای آنچه که از دست رفته، در این دوران تلاش کنی.
هوش مصنوعی: مرا از صدای دلنواز و خوش لذت مشرف نکن و از دستم شراب قرمز را نگیر.
هوش مصنوعی: هر روز روح تو با آوازهای ملامت و جدال، پرورش مییابد.
هوش مصنوعی: بهجای اینکه این لحظهی زیبای بهاری را از دست بدهی، سعی کن که از آن استفاده کنی و لحظات خوب را بهتر بشناسی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.