گنجور

 
مولانا

اتی‌النیروز مسرورالجنان

یحاکی لطفه لطف‌الجنان

بهار از پردهٔ غم جست بیرون

به کف بر، جام‌های شادمانی

سقوا من نهره روض‌الامالی

خذوا من خمره کاس‌الامانی

هوا شد معتدل، هنگام آنست

که می سوری خوری و کام رانی

فللاشجار اصناف المعالی

وللانوار انواع‌المعانی

درین دفتر بسی رمزست موزون

چه باشد گر تو زین رمزی بدانی؟

لئن ضیعت عمرا قبل هذا

تدارک ما مضی فی‌ذاالزمان

مران از گوش صوت ارغنون

مده از دست جام ارغوانی

لتغدوا روحک فی کل یوم

باصوات المثالث والمسانی

ازین خوش‌تر بهاری، دیر یابی

فرو مگذار این را تا توانی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode