من آن نیم که به گلشن به اختیار روم
مگر زبیخبریها به بوی یار روم
به آب و رنگ مرا نوبهار نفریبد
به ذوق داغ مگر سوی لاله زار روم
دلم گرفت ازین سایه های پا به رکاب
به زیر سایه آن سرو پایدار روم
خمار موجه من از کنار افزون شد
بغل گشاده به دریای بیکنار روم
ز اشتیاق همان حلقه برون درم
اگر به خلوت آغوش آن نگار روم
دل رمیده من آن زمان بجا آید
که همچو شانه در آن زلف تابدار روم
مرا ازآن سفر بیخودی خوش آمده است
که رفته رفته ازین راه سوی یار روم
چنان فتاده ام از پا که وقت بیهوشی
به دست و دوش نسیم سحر ز کار روم
به خاکساری خود چون غبار از آن شادم
که در رکاب تو ای نازنین سوار روم
اگر چه صید زبونم، ولی مروت نیست
که تشنه از لب آن تیغ آبدار روم
ز ظلمت شب هستی مگر برون صائب
به روشنایی آن آتشین عذار روم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و اشتیاق خود برای معشوقش اشاره میکند و از زیباییهای طبیعت و احساساتش در این راه سخن میگوید. او بیان میکند که تا زمانی که از یاد یار دور باشد، هیچ چیز دیگر او را خوشحال نمیکند. شاعر در جستجوی معشوق خود، به سمت گلشن و لالهزار میرود و ابراز میکند که دلش از سایههای بیفایده خسته شده و میخواهد در آغوش محبوبش آرام گیرد. او همچنین از تأثیر عشق بر روح و جسم خود، و از حالت گیجی و شیدایی ناشی از این عشق سخن میگوید. در نهایت، عشق و اشتیاق به معشوق، حتی در تاریکی شب، او را به روشنایی میکشاند.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به راحتی میتوانم به باغ و گلشن بروم، اما تنها در صورتی این کار را انجام میدهم که از بیخبریها و غمها دور شوم و به یاد بوی محبوبم بیفتم.
هوش مصنوعی: به زیبایی و لطافت بهار فریب نخورم؛ فقط در صورتی که دلتنگی و شوقی در من باشد، به سمت گلزار میروم.
هوش مصنوعی: دل من از این سایههای در حرکت اندوهگین شده است، به زیر سایه آن سرو ثابت و استوار میروم.
هوش مصنوعی: مست و شیدا از کنار تو به دریا میروم، با آغوشی باز، بیپایان و وسیع.
هوش مصنوعی: از عشق و علاقهام، همان حلقهای که بر گردن دارم، اگر به خلوت آغوش محبوب بروم.
هوش مصنوعی: دل بیقراری من زمانی آرام میشود که مانند شانهای در زلفهای پیچیده و زیبا، در آن فرو بروم.
هوش مصنوعی: من از این که به سفری بیمقصد رفتهام و به آرامی به سوی محبوبم میروم، احساس خوشحالی میکنم.
هوش مصنوعی: چنان غرق در خواب و بیخبر از دنیا شدهام که حتی در زمان بیهوشی، بادهی نسیم صبحگاهی مرا به حرکت درمیآورد.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو، ای عزیز، خوشحالم که مثل غبار در کنار تو هستم و میتوانم در پی تو حرکت کنم.
هوش مصنوعی: هرچند که من آسانصید هستم و ضعیف، اما شایسته نیست که به خاطر تشنگی به لب یکی از تیغهای تیز و برنده بروم.
هوش مصنوعی: از تاریکی شب خارج میشوم تا به روشنی چهرهی آتشینم برسم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به غم فرونروم باز سوی یار روم
در آن بهشت و گلستان و سبزه زار روم
ز برگ ریز خزان فراق سیر شدم
به گلشن ابد و سرو پایدار روم
من از شمار بشر نیستم وداع وداع
[...]
کجاست جذبه عشقی که بر کنار روم
به گوشه ای بنشینم به فکر یار روم
مرا ز باد مخالف چو موج پروا نیست
میان گشاده به دریای بیکنار روم
فضای چرخ مقام نفس کشیدن نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.