ای خوشه چین سنبل زلف تو مشک ناب
شبنم گدای گلشن حسن تو آفتاب
در محفل تو ناله فرامش کند سپند
در آتش تو گریه شادی کند کباب
از وصل گشت گریه من جانگدازتر
از آفتاب، تلخ شود بیشتر گلاب
دیوانه قلمرو صحرای وحشتیم
ما را سواد شهر بود آیه عذاب
بر دیده های پاک، روان است حکم عشق
هر شبنمی که هست، بود خرج آفتاب
پیوسته از هوای خود آزار می کشم
در خانه است دشمن من فرش چون حباب
دست از طمع بشوی که از شومی طمع
در حق خود دعای گدا نیست مستجاب
از عیب می فتد به هنر چشم ها پاک
از بحر تلخ، آب گهر می برد سحاب
شد غفلتم ز عمر سبکسیر بیشتر
سنگین نمود خواب مرا این صدای آب
شاهی که بر رعیت خود می کند ستم
مستی بود که می کند از ران خود کباب
زان دم که دید گوشه ابروی یار را
شد ماه عید ناخنه چشم آفتاب
صائب مکن توقع آسایش از جهان
دلهای آب کرده بود موج این سراب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت عشق و دردهای ناشی از آن میپردازد. او از زلف محبوب به عنوان نشانهای از زیبایی یاد میکند و عاشقانههایش را به شبنم و آفتاب تشبیه میکند. احساس عمیق عشق او به گونهای است که حتی اشکهایش نیز به شادی تبدیل میشوند. شاعر بیان میکند که عشقش او را دچار درد و رنج کرده و این حس را عمیقتر از هر درد دیگری میداند. او همچنین به ناامیدی از دنیا اشاره میکند و به این نگاه دارد که هر چه بیشتر در پی آرزوها برود، بیشتر رنج میکشد. این شعر در نهایت نشان دهنده ابراز ناامیدی و مشکلات ناشی از عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: ای خوشهچین سنبل زلف تو، همانند مشکی خالص است که در شبنم نشسته، و گدای گلشن حسن تو، همچون آفتاب است.
هوش مصنوعی: در جمع تو، درخت سپند میسوزد و ناله میزند، و در آتش عشق تو، کباب به شادی میخندد.
هوش مصنوعی: وقتی که به معشوق نزدیک میشوم، درد و گریهام از تابش آفتاب هم سختتر میشود و این نزدیکی باعث میشود شیرینی و زیبایی زندگیام بیشتر تلخ به نظر برسد.
هوش مصنوعی: ما در دنیای پرهراس و نگرانی زندگی میکنیم و همچنان که دیوانگان هستیم، دلمان میخواهد از این وضعیت رهایی یابیم. اما ما به شناخت و آگاهی از عذابهایی که در این زندگی وجود دارد، آشنا هستیم.
هوش مصنوعی: عشق مانند شبنم روی چشمان پاک و بیآلایش نشسته است و هر شبنم، نشانهای از روشنایی و نور آفتاب است که به زندگی میبخشد.
هوش مصنوعی: همیشه از خواستهها و آرزوهای خود رنج میبرم. در خانهی من، فرشی به رنگ حباب وجود دارد که نماد دشمنی با من است.
هوش مصنوعی: از آرزوی بیجا دست بکش، زیرا طمع میتواند بدیهایی برایت بهدنبال داشته باشد و در حق خود دعای یک گدا هم به اجابت نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: از عیب و نقص های زندگی انسان به هنر و زیبایی میرسد. هنگامی که چشمها از تلخیها و مشکلات زندگی دور شوند، مانند ابر که آب با ارزش و گرانبها را از دریا میبرد.
هوش مصنوعی: زمانی که از عمر کوتاه خود غافل شدم، خواب سنگینی بر من چیره شد و صدای آب این خواب را تقویت کرد.
هوش مصنوعی: سلطانی که بر ملت خود ظلم میکند، مانند فرد هوسبازی است که از گوشت خود غذا درست میکند.
هوش مصنوعی: از زمانی که گوشه ابروی محبوبم را دیدم، ماه عید از زیبایی و درخشانی چشمان آفتاب کم رنگتر شد.
هوش مصنوعی: از دنیا توقع آرامش نداشته باش، زیرا دلها همچون آب در دستان ما هستند و این دنیای فریبنده مانند سرابی است که در آن آرامش واقعی یافت نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
گفتم نهی برین دلم آن تابدار زلف
گفتا که مشک ناب ندارد قرار و تاب
گفتم که تاب دارد بس با رخ تو زلف
[...]
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهاست چشمهای که درو نیست هیچ آب
چشمهست و آب نیست، پس این چشمه چون بُوَد؟
[...]
چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب
رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب
چونانکه از نشیمن بر بانگ تیر و زه
بجهد غراب ناگه جستم ز جای خواب
از گریه چون غرابم آواز در گلو
[...]
ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب
ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
با همت تو وهم نداند برید راه
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.