از دلبر نهانی گر بوی جان بیابی
در صد جهان نگنجی گر یک نشان بیابی
چون مهر جان پذیری بیلشکری امیری
هم ملک غیب گیری هم غیب دان بیابی
گنجی که تو شنیدی سودای آن گزیدی
گر در زمین ندیدی در آسمان بیابی
در عشق اگر امینی ای بس بتان چینی
هم رایگان ببینی هم رایگان بیابی
در آینه مبارک آن صاف صاف بیشک
نقش بهشت یک یک هم در جهان بیابی
چون تیر عشق خستت معشوق کرد مستت
گر جان بشد ز دستت صد همچنان بیابی
قفل طلسم مشکل سهلت شود به حاصل
گر از وساوس دل یک دم امان بیابی
درهم شکن بتان را از بهر شاه جان را
تا نقش بند آن را اندر عیان بیابی
تبریز در محقق از شمس ملت و حق
در رمزهای مطلق صد ترجمان بیابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کی سر غنچه او از هر بیان بیابی
گر محو ذوق گردی خود سر آن بیابی
گر چشمه حیاتش نوش از لبان فشاند
صد سلسبیل و کوثر هر سو روان بیابی
نتواندش کشیدن رخش سپهر اگرچه
[...]
گر بگذری ز هستی آرام جان بیابی
گر خط کشی به عالم خط امان بیابی
آن گوهری که جویی در جیب آسمان ها
گر پاکشی به دامن در خود روان بیابی
تا همچو پیر کنعان چشم از جهان نپوشی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.