به قدر آشنایان از خرد بیگانه می گردم
اگر خود در نیابم یک زمان دیوانه می گردم
اگرچه همچو بو در زیریک پیراهنم با گل
نسیمی گر وزد بر من ز خود بیگانه می گردم
کباب من ز بیم سوختن بر خویش می گردد
به ظاهر گرد عالم گرچه بیدردانه می گردم
به چشم قدردانان قطره دریایی است بی پایان
نه کم ظرفی است گر بیخود به یک پیمانه می گردم
نه از زهدست بر سر گشتگانم رحم می آید
اگر گاهی شکار سبحه صددانه می گردم
زمام ناقه لیلی است هر موج سراب او
در آن وادی که چون مجنون من دیوانه می گردم
ندارد گردش ما و تو با هم نسبت ای حاجی
تو گرد خانه ومن گرد صاحبخانه می گردم
نمی دانم جدا از عشق حسن آشنارو را
به یاد شمع برگرد سر پروانه می گردم
ندارد گرچه منزل خانه پردازی که من دارم
به گرد کعبه و بتخانه بیتابانه می گردم
خم سربسته جوش باده را افزون کند صائب
به لب مهر خموشی گر زنم دیوانه می گردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس گمگشتگی و دیوانگی شاعر است. او به دنبال فهم و شناخت خود و جستجوی حقیقت است، اما در این مسیر از خود بیگانه میشود. شاعر از حسرت و دلتنگی برای عشق و زیباییها سخن میگوید و تأکید میکند که حتی در میان دلدادگان و زیباییها نیز احساس تنهایی میکند. همچنین، او به تضاد میان ظاهر و باطن اشاره میکند و میگوید که اگرچه به نظر میرسد در دنیا بیدرد است، اما در واقع در درونش دچار افکار و احساسات پیچیده و دیوانهکنندهای است. در نهایت، شاعر از عشق و شور و شوق درونی خود سخن میگوید که او را به سمت عشق و دیوانگی میکشاند.
هوش مصنوعی: به اندازهای که با دوستان و آشنایان خود ارتباط دارم، از چیزهای ناآشنا دور میشوم. اگر زمانی نتوانم خودم را بشناسم، به حالتی دیوانهوار میافتم.
هوش مصنوعی: اگرچه مانند بویی که در زیر پیراهنم پنهان است، اگر نسیمی از گلها به من بوزد، من نسبت به خودم بیگانه میشوم.
هوش مصنوعی: من به خاطر ترسم از سوختن، به اطرافم نگاه می کنم و در دنیای بیرون حرکت می کنم، اما در درون خود احساس درد و رنجی ندارم.
هوش مصنوعی: به چشم افرادی که قدردان هستند، یک قطره از دریا به اندازهای بیپایان و ارزشمند است که نشاندهنده وسعت و عمق احساسات آنهاست. این احساس کمظرفیتی نیست، بلکه حتی اگر به زودی دل به یک مقدار کم بدهم، یعنی از آن لذت ببرم، هیچ تاثیری بر عمق و وسعت آن تجربه نخواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: من به زهد و ریاکاری اهمیت نمیدهم و اگر گاهی به دنیا و لذتها روی میآورم، دلیلش این است که بر حال کسانی که دچار مشکلات و سختیها هستند، رحم میکنم.
هوش مصنوعی: هر موج سراب در آن دشت، نشانی از سوار ناقهی لیلی (عشق) دارد و من در این مکان، مانند مجنون دیوانه میشوم.
هوش مصنوعی: ما در گردشهایمان با هم ارتباطی نداریم، ای حاجی. تو دور خانه میچرخانی و من دور صاحبخانه.
هوش مصنوعی: نمیدانم بدون عشق معشوقم چه حالتی دارم، فقط به یاد شمع، دور پروانه میچرخم.
هوش مصنوعی: هر چند که منزل و وسایل زیبایی ندارم، اما با اشتیاق و بیتابی دور خانه کعبه و معابد میچرخم.
هوش مصنوعی: شرابی که در ظرفی بسته نگهداری میشود، به طور پنهانی بیشتر میشود. اگر لب به سخن از مهر و محبت نزنم، ممکن است به دیوانگی کشیده شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو تا دوری ز من جانا چنین بیجان همیگردم
چو در چرخم درآوردی به گردت زان همیگردم
چو باغ وصل خوش بویم چو آب صاف در جویم
چو احسان است هر سویم در این احسان همیگردم
مرا افتاد کار خوش زهی کار و شکار خوش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.