ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
وی مطربی که آن غزل تر گرفتهای
ای زهرهای که آتش در آسمان زدی
مریخ را بگو که چه خنجر گرفتهای
از جان و از جهان دل عاشق ربودهای
الحق شکار نازک و لاغر گرفتهای
ای هجر تو ز روز قیامت درازتر
این چه قیامتی است که از سر گرفتهای
ای آسمان چو دور ندیمانش دیدهای
در دور خویش شکل مدور گرفتهای
پیلان شیردل چو کفت را مسخرند
این چند پشه را چه مسخر گرفتهای
هان ای فقیر روز فقیری گله مکن
زیرا که صد چو ملکت سنجر گرفتهای
ای روی خویش دیده تو در روی خوب یار
آیینهای عظیم منور گرفتهای
ای دل طپان چرایی چون برگ هر دمی
چون دامن بهار معنبر گرفتهای
ای چشم گریه چیست به هر ساعتی تو را
چون کحل از مسیح پیمبر گرفتهای
هجده هزار عالم اگر ملک تو شود
بی روی دوست چیز محقر گرفتهای
داری تکی که بگذری از خنگ آسمان
کاهل چرا شدی صفت خر گرفتهای
خامش کن و زبان دگر گو و رسم نو
این رسم کهنه را چه مکرر گرفتهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف جذابیتها و ویژگیهای معشوق خود پرداخته و با زبانی زیبا و استعاری به او خطاب میکند. او از ساقی میخواهد که شراب قرمزی را به او بدهد و به مطرب اشاره میکند که غزلی دلنشین سروده است. شاعر معشوق را به زهره و آتش تشبیه میکند و به شکار دل عاشق اشاره میکند. او همچنین از جدایی و دوری معشوق به عنوان عذابی دردناک یاد میکند و با نگاهی عمیق به دنیا و زیباییهای آن، به قدرت و عظمت معشوق اشاره دارد. با بازتاب احساسات عاشقانه و فلسفی در کلام، شاعر به عمق وجودی عشق و جدایی میپردازد و در نهایت از تکرار و کهنگی برخی رسوم انتقاد میکند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو که شراب قرمز رنگی در دست داری و ای مطرب، تو که غزلی زیبا و دلنشین را اجرا کردهای.
هوش مصنوعی: ای زهرهای که نور در آسمان پوزش زدی، به مریخ بگو که چه شمشیری به دست گرفتهای.
هوش مصنوعی: تو حقیقتاً دل عاشق را از جان و دنیایش ربودهای و به طرز نازک و ظریفی او را به دام انداختهای.
هوش مصنوعی: ای دوری تو از روز قیامت هم طولانیتر است! این چه روز قیامتی است که دوباره آغاز شده است؟
هوش مصنوعی: ای آسمان، وقتی دور و بر دوستانم را دیدهای، در آغوش خودت شکل گردی به خود گرفتهای.
هوش مصنوعی: جوانمردی که مانند یک شیر دل است، وقتی با فیلان بزرگ روبهرو میشود، نمیتواند به پشههایی که دورش پرواز میکنند اهمیت بدهد. بنابراین، این پشهها چه ارزشی دارند که به آنها توجه کند.
هوش مصنوعی: ای فقیر، در روز فقر خود شکایت نکن؛ زیرا بسیاری از افراد مانند تو هستند که در دوران حاکمیت سنجر زندگی میکنند و مشکلات مشابهی دارند.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو مانند آینهای زیباست که در آن، ظاهر زیبای دوستت را به خوبی منعکس میکند.
هوش مصنوعی: ای دل، چرا همچون برگ، هر لحظه میلرزی و بهاری شدهای؟
هوش مصنوعی: ای چشم، چرا هر لحظه گریه میکنی؟ تو مانند کحل، از مسیح پیامبر گرفتهای.
هوش مصنوعی: اگر تمام دنیا و عوالم را هم به دست بیاوری، اما از دیدار دوست محروم باشی، در واقع چیزی کمارزش و بیمقدار به دست آوردهای.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از دل آسمان خالی و بیتحرک عبور کنی، چرا خود را به حالت بیخیالی و تنبلی درآوردهای؟
هوش مصنوعی: سکوت کن و سخن جدیدی بگو، این عادت قدیمی را چرا دوباره تکرار میکنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
وی مطربی که آن غزل تر گرفتهای
ای دلبری که ساقی و مطرب فنا شدند
تا تو نقاب از رخ عبهر گرفتهای
ای میر مجلسی که تو را عشق نام گشت
[...]
ای ماه من چرا ستم از سر گرفته ای
وز من چه دیده ای که نظر برگرفته ای
ای زلف یار من! چه همایی که روز و شب
بر فرق آفتاب رخش پر گرفته ای
ای شمع جان گداز! که با گریه ای و سوز
[...]
روی زمین به زلف معنبر گرفته ای
با این سپه چه ملک محقر گرفته ای
چشم ستمگر تو کجا، مردمی کجا
بادام تلخ را چه به شکر گرفته ای؟
حیف آیدت به قیمت دل خاک اگر دهی
[...]
باز این چه فتنه است که در سر گرفتهای
بوم و بر مرا همه آذر گرفتهای
می آئی و ز آتش حسن و فروغ ناز
سر تا بپای شعله صفت در گرفتهای
ای پادشاه حسن که اقلیم جان و دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.