بیا که ساقی عشق شرابباره رسید
خبر ببر بر بیچارگان که چاره رسید
امیر عشق رسید و شرابخانه گشاد
شراب همچو عقیقش به سنگ خاره رسید
هزار چشمه شیر و شکر روان شد از او
شکاف کرد و به طفلان گاهواره رسید
هزار مسجد پر شد چو عشق گشت امام
صلوه خیر من النوم از آن مناره رسید
بریز دیگ حلیماب را که کاسه رسید
گشاده هِل سَرِ خُم را که دُردخواره رسید
چو آفتاب جمالش به خاکیان درتافت
زحل ز پرده هفتم پی نظاره رسید
شدیم جمله فریدون چو تاج او دیدیم
شدیم جمله منجم چو آن ستاره رسید
شدیم جمله برهنه چو عشق او زد راه
شدیم جمله پیاده چو او سواره رسید
چو پاره پاره درآمد به لطف آن دلبر
بدان طمع دل پرخون پاره پاره رسید
بده زبان و همه گوش شو در این حضرت
شتاب کن که پی گوش گوشواره رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف آمدن ساقی عشق و شراب دلنشین میپردازد. شاعر به بیچارگان بشارت میدهد که چارهای برایشان آمده است. وجود عشق به عنوان امیری که شرابخانه را گشوده، برکات زیادی به همراه دارد. از دل شراب، جان و نشاط به مردم میرسد و مکانهای مقدس از عشق سرشار میشود. در این لحظه، همه مردم شاداب و بینظیر میشوند، چون زیر نور عشق قرار گرفتهاند. عشق موجب میشود که افراد به نوعی در حالت فقر روحی و جسمی، با عشق و زیبایی جان بگیرند. در نهایت، شاعر دعوت میکند که گوش و قلب خود را به این حقیقت باز کنند و از زیباییهای عشق بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: بیا و پیش فروشنده عشق برو، زیرا شراب با طراوت و خوشگوار به دست رسیده است. به بیچارگان بگو که زمانی برای نجات و کمک به آنها فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: عشق به اوج خود رسید و محلی برای نوشیدن شراب فراهم شد، شراب مانند سنگ عقیق به لطافت و زیبایی به آنجا آمد.
هوش مصنوعی: هزار چشمه شیر و شکر از او جاری شد و او فاصله را شکافت و به سوی کودکان در گهواره رفت.
هوش مصنوعی: وقتی عشق بر دلها حاکم شد، هزار مسجد پر از worshipers شد و صدای اذان از منارهها به گوش رسید. این صدا باعث شد که مردم به یاد خدا بیفتند و از خواب غفلت بیدار شوند.
هوش مصنوعی: بریز دیگ حلیم را که ظرف غذا آماده است، درپوش خمره را بلند کن که مهمان مست و سرحال آمده.
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی او مانند آفتاب بر زمیننشینان تابید، زحل از لایه هفتم آسمان به منظور تماشا و دیدن او نزدیک شد.
هوش مصنوعی: ما همه مانند فریدون شدیم وقتی تاج او را مشاهده کردیم، و همه مانند منجمان شدیم زمانی که آن ستاره را دیدیم.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق او به ما سرایت کرد، دیگر نتوانستیم خود را پنهان کنیم و مانند افراد برهنهای شدیم. به همین خاطر، همگی به سمت او حرکت کردیم، در حالی که او با قدرت و راحتی در حال پیش رفتن بود.
هوش مصنوعی: زمانی که آن محبوب با ناز و لطافت وارد شد، دل پر درد من هم به خاطر امید و آرزوهایی که داشتم، مانند تکههای پارچه پاره پاره شد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به حقیقت، فقط گوش بده و از خودت سخن نگو. با شتاب در این مسیر حرکت کن، زیرا در این گوش، به جواهر بزرگی دست خواهی یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به زلف او دلم از برق گوشواره رسید
به داد من شب تاریک این ستاره رسید
نمی رسد به زمین پای دل ز خوشحالی
مگر به سوخته ای خواهد این شراره رسید
به اختیار ندادم به طاق ابرو دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.