سلام علیک ای مقصود هستی
هم از آغاز روز امروز مستی
توی می واجب آید باده خوردن
توی بت واجب آید بت پرستی
به دوران تو منسوخ است شیشه
بگردان آن سبوهای دودستی
بیا بشنو حدیث پوست کنده
همه مغزم چو در مغزم نشستی
هلا ای یوسف خوبان به مصر آ
ز قعر چه به حبل الله رستی
بگیر ای چرخ پیر چنبری پشت
رسن را سخت کز چنبر بجستی
منم لولی و سرنا خوش نوازم
بده شکر نیم را چون شکستی
به دو بوسه مخا از خشم لب را
تو ده نان چون دکانها را ببستی
بلی گو نی مگو ای صورت عشق
که سلطان بلی شاه الستی
بلی تو برآردمان به بالا
بلی ما فرود آرد به پستی
خمش کن عشق خود مجنون خویش است
نه لیلی گنجد و نی فاطمستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تعبیر عشق و مستی اشاره دارد و از معشوق به عنوان مقصود و هدف زندگی یاد میکند. شاعر به اهمیت نوشیدن می و پرستش معشوق در این حال و هوا میپردازد. او میگوید که در دوران محبوب، شیشههای سنتی کمرنگ شده و به نوایی نو نیاز است. همچنین به داستان یوسف و عشق اشاره میکند و اندیشههای عمیق خود را درباره عشق و زیبایی مطرح میسازد. در نهایت، شاعر به دعوت به خاموشی میپردازد، چرا که عشق خود مجنون و غیرقابل وصف است.
هوش مصنوعی: سلام بر تو، ای هدف و مقصود زندگی! تو از آغاز روز تا به حال، در حالت سرمستی و خوشحالی هستی.
هوش مصنوعی: در حالتی که در میخانه هستی، نوشیدن شراب ضروری میشود و در حالتی که با معشوق برمیخوری، پرستش و توجه به او لازم است.
هوش مصنوعی: در زمانه تو، دیگر شیشه براین کارایی ندارد، آن ظرفهای بزرگ دو دستی را به گردش درآور.
هوش مصنوعی: بیا و داستانی را بشنو که در آن همه افکار و اندیشههایم را مثل پوست کندهای که بیرون آمده، به نمایش گذاشتهام. تو که در دل و جانم نشستهای، این رازها را با تو در میان میگذارم.
هوش مصنوعی: ای یوسف زیبا، چرا از عمق تاریکی به مصر آمدی؟ آیا با پیمان الهی از آنجا رستگار شدی؟
هوش مصنوعی: ای دوران قدیمی، محکم بر ریسمان بگیر که از چنبرهات آزاد شدهام.
هوش مصنوعی: من یک نوازندهام و به خوبی با سرنای خود نواختن را انجام میدهم. پس از اینکه شکر نیم را شکستند، دیگر شکر و شیرینی در دلم باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: به دو بوسه خود را از خشم کنترل کن، زیرا وقتی لبهایت را میبندی، مانند دکانی هستی که بسته شده است.
هوش مصنوعی: بله، بگو و نگو ای شکل عشق، که تو فرمانروای بلی هستی و مقام تو بالاترین است.
هوش مصنوعی: آری، تو ما را به اوج بلندای ارزشها میرسانی، در حالی که ما به خاطر ضعفهایمان به پایین و سقوط میافتیم.
هوش مصنوعی: عشق را در دل خود پنهان کن، زیرا این عشق متعلق به مجنون خودت است و نه به لیلی. فهمیدهای که نمیتوان آن را با فاطمه مقایسه کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه سالِه، به جَشنَ انْدر نِشَستی،
چُو یک ساعتْ دِلَش بر غَم نَخَستی.
خائی گنده ترسا پرستی
در اسلام را بر خود ببستی
چه دست آویز داری اندر اسلام
زناری در میان آویز دستی
بمستی بر سر حمدان نشستی
[...]
شها چون پیل و فرزین شه پرستم
نه چون اسبست کارم رخپرستی
رهی آمد چو رخ پیشت پیاده
چو فرزین میرود اکنون ز مستی
چو نوشینباده را در پرده بستی
خمار بادهٔ نوشین شکستی
توئی صاحب قران عین هستی
که بت با بتکده در هم شکستی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.