گنجور

 
صائب تبریزی

کجاست جذبه عشقی که بر کنار روم

به گوشه ای بنشینم به فکر یار روم

مرا ز باد مخالف چو موج پروا نیست

میان گشاده به دریای بیکنار روم

فضای چرخ مقام نفس کشیدن نیست

نفس کجاست که بر بام این حصار روم

مرا که دل خنک از برگریز می گردد

ز نو بهار چه لازم به زیر بار روم

به اختیار درین انجمن نیامده ام

که نقش چون ننشیند به اختیار روم

دعای جوشن ماهی ز موجه خطرست

چگونه بحر گذارم به جویبار روم

مرا که عشق سگ آستان خود خوانده است

چه لایق است به دنبال هر شکار روم

چو کوه پشت سر سیل دیده ام بسیار

سبک نیم که به یک جرعه چون خمار روم

چو گل ز خرده من روی باغ رنگین است

روا مدار که از کیسه بهار روم

درین ریاض من آن شبنم گرانجانم

که در خزان به شکر خواب نوبهار روم

همانقدر رگ خواب مرا مگیر ای بخت

که زیر سایه آن سرو پایدار روم

خمار من به می لاله گون نمی شکند

مگر به فکر لب لعل آن نگار روم

ز سنگ ناله برآرد وداع من چون سیل

قیامت است چو من از دیار یار روم

ز من شکست به دشمن نمی رسد صائب

سبک چو نکهت گل بر بساط خار روم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

به غم فرونروم باز سوی یار روم

در آن بهشت و گلستان و سبزه زار روم

ز برگ ریز خزان فراق سیر شدم

به گلشن ابد و سرو پایدار روم

من از شمار بشر نیستم وداع وداع

[...]

صائب تبریزی

من آن نیم که به گلشن به اختیار روم

مگر زبیخبریها به بوی یار روم

به آب و رنگ مرا نوبهار نفریبد

به ذوق داغ مگر سوی لاله زار روم

دلم گرفت ازین سایه های پا به رکاب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه