تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند
همه گلهای چمن در پس دیوار شدند
ای بسا خیره نگاهان که به یک چشم زدن
چون شرر محو در آن شعله دیدار شدند
پرده بردار که از شوق تماشای رخت
در و دیوار جهان آینه رخسار شدند
این چه قدست که تا سایه به گلزار افکند
سروها در بغل رخنه دیوار شدند
تا لوای خط مشکین ترا وا کردند
سرکشان چون علم زلف نگونسار شدند
هیچ کس نیست که داند به چه کار آمده است
بس که مردم ز تماشای تو از کار شدند
کار موقوف به وقت است که اشجار چمن
به نسیمی همه از برگ سبکبار شدند
مرگ را تلخ کند عمر چو شیرین گذرد
جای شکر است که افلاک ستمکار شدند
یارب ای عشق گرانمایه چه اکسیری تو
که همه بیجگران از تو جگردار شدند
مهر زن بر لب دعوی که بسا چون منصور
از تهی مغزی خود تاج سردار شدند
رشته عمر به مقراض دو لب قطع شود
بیشتر خلق جهان در سر گفتار شدند
صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت
عید بگذشت و همه خلق پی کار شدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
زیرکان از پی سرمایه به بازار شدند
همین شعر » بیت ۱۲
صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت
عید بگذشت و همه خلق پی کار شدند
عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند
زیرکان از پی سرمایه به بازار شدند
عاشقان را چو همه پیشه و بازار تویی
عاشقان از جز بازار تو بیزار شدند
سفها سوی مجالس گرو فرج و گلو
[...]
شیعیان زین غم عظمی چه خبردار شدند
همه با هم پیدفن تن او یار شدند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.