مگر این دم سر آن زلف پریشان شده است
که چنین مشک تتاری عبرافشان شده است
مگر از چهره او باد صبا پرده ربود
که هزاران قمر غیب درخشان شده است
هست جانی که ز بوی خوش او شادان نیست
گرچه جان بو نبرد کو ز چه شادان شده است
ای بسا شاد گلی کز دم حق خندان است
لیک هر جان بنداند ز چه خندان شده است
آفتاب رخش امروز زهی خوش که بتافت
که هزاران دل از او لعل بدخشان شده است
عاشق آخر ز چه رو تا به ابد دل ننهد
بر کسی کز لطفش تن همگی جان شده است
مگرش دل سحری دید بدان سان که وی است
که از آن دیدنش امروز بدین سان شده است
تا بدیده است دل آن حسن پری زاد مرا
شیشه بر دست گرفته است و پری خوان شده است
بر درخت تن اگر باد خوشش مینوزد
پس دو صد برگ دو صد شاخ چه لرزان شده است
بهر هر کشته او جان ابد گر نبود
جان سپردن بر عاشق ز چه آسان شده است
از حیات و خبرش باخبران بیخبرند
که حیات و خبرش پرده ایشان شده است
گر نه در نای دلی مطرب عشقش بدمید
هر سر موی چو سرنای چه نالان شده است
شمس تبریز ز بام ار نه کلوخ اندازد
سوی دل پس ز چه جانهاش چو دربان شده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف زیبایی و جذابیت معشوق صحبت میکند و نشاندهنده تأثیر عمیق او بر دل عاشقان است. شاعر به حالات و رفتارهایی اشاره میکند که از زیبایی معشوق ناشی میشود، مانند به وجود آمدن شگفتیها و احساس شادی در دلها. هر بیت به نوعی به توصیف اثرات خوشبوئی، زیبایی و جذبه معشوق میپردازد، و نشان میدهد چگونه عشق و زیبایی میتواند زندگی انسانها را متحول کند و آنها را به وجد آورد. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که عشق واقعی و دلباختگی به کسی که در او لطف و زیبایی واقعی وجود دارد، از آسانی و عمق خاصی برخوردار است. در نهایت، او با ذکر شمس تبریز و قدرتش، بر قدرت عشق و تاثیر آن بر دل عاشقان تأکید میکند.
هوش مصنوعی: شاید این لحظه، به خاطر آن موهای آشفته است که چنین عطر خاصی به فضا پخش کرده است.
هوش مصنوعی: آیا آفتاب چهره او را پنهان کرده است که هزاران ماه نورانی به یکباره آشکار شدهاند؟
هوش مصنوعی: کسی هست که از عطر خوش او خوشحال نیست، حتی اگر روحش بویی از آن نگیرد، اما نمیداند که چرا اینقدر شاداب شده است.
هوش مصنوعی: بسیاری از گلهای شاد و خندان وجود دارند که به خاطر لطف خدا اینگونه هستند، اما هیچکس نمیداند که این شادی آنها ناشی از چه چیزی است.
هوش مصنوعی: این روزها آفتاب چنان زیبایی میتابد که دلها را به روشنایی لعلهای باارزش تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: عاشق به چه دلیلی تا همیشه بر کسی که به خاطر محبتش تمام وجودش را در از دست داده، دل نمیسپارد.
هوش مصنوعی: مگر اینکه دل سحری را به گونهای ببیند که او را از آن دیدن، امروز به این حالت درآورده است.
هوش مصنوعی: از وقتی که زیبایی آن پریزاد را دیدهام، دل و جانم تحت تأثیر قرار گرفته و حالا در دستم شیشهای هست که به نوعی مجذوب او شدم.
هوش مصنوعی: اگر بادی خوش بر درختی بوزد، پس چرا این همه برگ و شاخه به اهتزاز درآمدهاند؟
هوش مصنوعی: برای هر کسی که به عشق جان خود را فدای آن کند، اگر جان ابدی نبود، پس چرا جان دادن برای عاشق اینقدر ساده شده است؟
هوش مصنوعی: از زندگی و خبر آن، عالمان آگاه بیخبرند؛ چرا که خود این زندگی و اخبارش پردهای بر چشمانشان افکنده است.
هوش مصنوعی: اگر عشقش در دل ندمیده بود، مثل نای، هر تار مویش چه نالهای بهپا کرده است.
هوش مصنوعی: اگر شمس تبریز از بالای بام خود سنگی به سوی دلها بیندازد، پس چرا جانهای او مانند دربان شدهاند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل به یک آه سراسر رو مژگان شده است
مغز این نافه به یک عطسه پریشان شده است
بید گل می کند از پرتو صاحب نظران
سر دار از سر منصور به سامان شده است
جمع چون غنچه به شیرازه محشر نشود
[...]
عالم از جوش بهاران چه بسامان شده است
شش جهت نام خدا یک گل خندان شده است
از فرنگ آمده در شهر فراوان شده است
جرعه را دین عوض آرید می ارزان شده است
چشم بد دور چه خوش می تپم امشب که به روز
نفس سوخته در سینه پریشان شده است
در دلش جویی و در دیر و حرم نشناسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.