ای دریغا در این خانه دمی بگشودی
مونس خویش بدیدی دل هر موجودی
چشم یعقوب به دیدار پسر شاد شدی
ساقی وصل شراب صمدی پیمودی
رو نمودی که منم شاهد تو باک مدار
از زیان هیچ میندیش چو دیدی سودی
هیچ کس رشک نبردی که فلان دست ببرد
هر کسی در چمن روح به کام آسودی
نیست روزی که سپاه شبش آرد غارت
نیست دینار و درم یا هوس معدودی
حاجتت نیست که یاد طرب کهنه کنی
کی بود در خضر خلد غم امرودی
صد هزاران گره جمع شده بر دل ما
از نصیب کرمش آب شدی بگشودی
صورت حشو خیالات ره ما بستند
تیغ خورشید رخش خفیه شده در خودی
طالب جمله وی است و لقبش مطلوبی
عابد جمله وی است و لقبش معبودی
خادم و مؤذن این مسجد تن جان شماست
ساجدی گشته نهان در صفت مسجودی
ای ایازت دل و جان شمس حق تبریزی
نیست در هر دو جهان چون تو شه محمودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساس اندوه و حسرت خود را بیان میکند که در خانهای دلتنگی و جدایی وجود دارد. او به همنشینی با مونسهای خود اشاره دارد و به شادی دیدار یعقوب با پسرش اشاره میکند. شاعر به موضوعات عشق و وصال پرداخته و بر اهمیت لحظاتی که برای انسانها ارزشمند است تأکید میکند. او از دردهای درونی و غمهای زندگی سخن میگوید و به غنای وجود و شادی در زندگی اشاره میکند. در نهایت، شاعر به ویژگیهای خاص و شخصیت منحصر به فرد «شمس حق تبریزی» اشاره میکند و او را غیرقابل مقایسه با دیگران میداند.
هوش مصنوعی: ای کاش در این خانه اندکی فرصت بود تا تو مونس خود را ببینی و دل هر موجودی را درک کنی.
هوش مصنوعی: چشم یعقوب از دیدن پسرش خوشحال شد، ای ساقی، پیمانهای از شراب ناب الهی برای ما بریز.
هوش مصنوعی: تو خود را نشان دادی و من هم گواهیام بر تو، نگران زیان نباش و به هیچ چیزی فکر نکن، وقتی که سودی را دیدی.
هوش مصنوعی: هیچکس به کسی حسد نمیبرد که فلان مقام یا دستاورد را به دست آورده است، زیرا هرکسی در زندگی خود، از زیباییها و خوشیها بهرهمند است و روحش آرام و شاداب است.
هوش مصنوعی: هر روزی نیست که شب نیاید و در آن غارت نشود، همچنین هیچگاه طلا و نقره یا آرزوی کمی از آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: نیازی نیست به یاد شادیهای گذشته بیفتی، زیرا چه کسی در سرزمین سبز خضر، غم را زیبا و دلنشین میبیند؟
هوش مصنوعی: دل ما پر از مشکلات و سختیهاست و تنها لطف و رحمت الهی میتواند این مشکلات را برطرف کند.
هوش مصنوعی: خیالات بیهوده راه ما را مسدود کردهاند و نور خورشید که باید قابل مشاهده باشد، در خود پنهان شده است.
هوش مصنوعی: تمام خواستهها به او تعلق دارد و او را "مطلوب" مینامند. تمامی عبادتکنندگان به او روی میآورند و او را "معبود" خطاب میکنند.
هوش مصنوعی: خادم و مؤذن این مسجد، روح و جان شماست که در حال عبادت، به صورت نهان در ویژگیهای یک مسجد در آمده است.
هوش مصنوعی: ای عزیز دل و جان، شمس حق تبریزی، در هیچیک از دو جهان مانند تو وجود ندارد، تو همانند شاه محمودی هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو سه روز است که دیدار به ما ننمودی
مرحبا شاد رسیدی و کرم فرمودی
چه خطا رفت چه کردیم چه گفتیم چرا
سر گرانی به سرت کز چه غبارآلودی
چون بجستی که دگر باز نجُستی ما را
[...]
نیست چون صبح ترا جز نفس معدودی
چه کنی چون دل شب تیره اش از هر دودی؟
نیست سرمایه عمر تو به جز یک دو سه دم
چه کنی صرف به دودی که ندارد سودی؟
دود اگر زلف ایازست ببر پیوندش
[...]
طالع سعدی و کوکب کندم مسعودی
از ایازم برسد عاقبت محمودی
یوسف گل بسر تخت سلیمان آمد
از عنادل بشنو زمزمه داودی
خال تو طرفه خلیلی است بگلزار بهشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.