چون زند دامان وحشت بر کمر سودای من
خاک ساکن پر برون آرد ز نقش پای من
گرم رفتاری چو من دشت جنون هرگز نداشت
موی آتش دیده گردد خار زیر پای من
راست می سازد دل شبها نفس موج سراب
راحت منزل ندارد شوق بی پروای من
چون فلک باشد مسلسل دور سرگردانیم
گردباد انگشت حیرت گشت در صحرای من
عشق عالمسوز هر داغی که سوزد بر دلم
عینک دیگر شود بهر دل بینای من
گفتگوی سخت رویان بر دل من بار نیست
هیچ جا لنگر نمی گیرد به خود دریای من
با کمال ناگواریها، گوارا کرده است
محنت امروز را اندیشه فردای من
باده من جام را بی ساقی اندازد به دور
شیشه را چون نار خندان می کند صهبای من
بندهای سست را صائب توان آسان گسیخت
سهل باشد گر نباشد منتظم دنیای من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف حال و هوای عاطفی و درونی خود میپردازد. او حس میکند که وحشت و سردرگمی بر زندگیاش سایه افکنده و دلی پر از درد و شوق دارد. در خود احساس تنهایی و ناامیدی را تجربه میکند و عشق را به عنوان عاملی سوزان توصیف میکند که دلش را میسوزاند. وی از بیقراری و عدم ثبات در زندگیاش سخن میگوید و از آنچه که بر دلش میگذرد، رنج میبرد. همچنین، او به کمال ناگواریها عادت کرده و از آن با نگاهی به آینده عبور میکند. در نهایت، او به تسلط بر مشکلات بینظمی زندگیاش اشاره میکند و این که ممکن است راحتی را در بینظمی پیدا کند.
هوش مصنوعی: وقتی که احساس ترس و وحشتی بر زندگی من سایه میافکند، عشق و آرزوهای من همچنان بر روی زمین باقی میمانند و به راحتی میتوانند از طریق رد پای من به بیرون بیایند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به اندازه من در عشق و جنون ذوق و شوق داشته باشد، هرگز چنین حالتی نخواهد داشت. مویی که مثل آتش میسوزد، میتواند خارهایی را که زیر پای من است، نرم و شکننده کند.
هوش مصنوعی: دل شبها را با نفسهای دلنشینش سرشار میکند و موج سراب، آرامش را به من نمیدهد. شوق من بیپروا و بیملاحظه است.
هوش مصنوعی: مانند اینکه آسمان به طور پیوسته در حال چرخش است، ما نیز در حال سرگردانی هستیم. همانند گردبادی که در صحرا میچرخد، انگشت تعجب ما را در این بینهایت حیرتزده کرده است.
هوش مصنوعی: عشق عمیق و سوزان، هر دردی که بر دلم مینشیند، به نوعی دیگر بر دلم تأثیر میگذارد و باعث میشود که دیدگاهم نسبت به دنیا تغییر کند.
هوش مصنوعی: گفتوگوهای دشوار و پرچالش دیگر برای من سنگینی نمیکند. در واقع، در هیچ مکان و به هیچ چیزی نمیتوانم چنگ بیندازم و برای خودم احساس آرامش کنم. زندگی من در حال جزر و مد است و نمیتوانم به ثبات برسم.
هوش مصنوعی: با وجود تمام سختیها و مشکلات، فکر کردن به آیندهام باعث شده است که سختیهای امروز را تحمل کنم و برایم قابل قبول شود.
هوش مصنوعی: نوشیدنی من بدون کمک کسی، گلوی جام را به گردش در میآورد، و شیشه را شاداب و سرزنده میسازد.
هوش مصنوعی: اگر دنیا و امور آن به نظم و ترتیب نباشد، میتوان به راحتی از مشکلات و بندهای سست رهایی یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من
از پری روئی مسلسل شد دل شیدای من
نیستم یارا که یارا گویم و یارب کنم
کآسمان ترسم به درد یارب و یارای من
دود آهم دوش بابل را حبش کرده است از آنک
[...]
پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من
غمگسار و همنشین و مونس شبهای من
ای شنیده وقت و بیوقت از وجودم نالهها
ای فکنده آتشی در جمله اجزای من
در صدای کوه افتد بانگ من چون بشنوی
[...]
آن شهنشاهم که از نطق «هی العلیا»ی من
ما سوی الله نقطه ای آمد به زیر پای من
آفتاب وحدتم من زان که در صبح طلوع
کثرت ذرات شد پیدا ز نور رای من
اتحاد عین و غین عالم سر حروف
[...]
ماه من چون آگهی از ناله شبهای من
رحمتی کن بر دل بیچاره شیدای من
زآتش سودایت ای شمع جهان افروز دل
سوختم پروانه وار و نیستت پروای من
گر ز روی لطف خاکپای خود خوانی مرا
[...]
با وجود وصل شد زندان حرمان جای من
برکنار آب حیوان تشنهٔ مردم وای من
باغبان کاندر درون بر دست گلچین گل نزد
دست منعش در برون صد تیشه زد بر پای من
سایه بر هر کس فکند الا من دوزخ نصیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.