ملایمت سپر خصم تندخو گردد
شراب شیشه شکن عاجز کدو گردد
به جوی رفته دگر بار آب می آید
که خاک باده کشان عاقبت سبو گردد
اگر تو چشم توانی ز هر دو عالم بست
دل سیاه تو آیینه دورو گردد
سیه ز نام به چشم عقیق شد عالم
دگر کسی به چه امید نامجو گردد؟
به حرف هیچ کس انگشت اعتراض منه
که مستفید شود از تو و عدو گردد
کسی که چاشنی بوسه کرده است ادراک
چسان تسلی ازان لب به گفتگو گردد؟
ز خامشی چو توان مایه دار شد صائب
چه لازم است کسی خرج گفتگو گردد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان نرمی و ملایمت در مقابل خصومت و تندی میپردازد. شاعر میگوید که اگر سپر خصم نرم باشد، شاید بتوان در مقابل مشکلات ایستادگی کرد. همچنین به طبیعت و تغییرات آن اشاره میکند، مانند آمدن آب به جوی و تاثیر خاک بر روی باده. شاعر در ادامه به قدرت چشم و دل اشاره میکند و میگوید که اگر کسی بخواهد از دو عالم دوری کند، دل او میتواند دچار تردید شود.
او همچنین به بیفایده بودن صحبت با کسانی که تنها به دنبال منافع خود هستند، اشاره کرده و ابراز میکند که کسی که طعم محبت را چشیده، نمیتواند از آن لبخند بگذرد. در نهایت، شاعر با اشاره به سکوت و خاموشی، میگوید که در چنین حالتی، نیاز به گفتوگو نیست و میتواند از دیگران بهرهای نبرد.
هوش مصنوعی: ملایمت و نرمی میتواند باعث شود که خصم خشمگین و تندخو از خود درماندگی نشان دهد. شراب که به خاطر قدرتش میشکند، در برابر کدو که معمولاً ضعیف است، ناتوان میشود.
هوش مصنوعی: آب دوباره به جوی برمیگردد و سرزمین کهنه، در نهایت، تبدیل به جایی میشود که نوشیدنیهای خوشمزه در آن جاری شود.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی چشمانت را ببندی و از دو جهان بینیاز شوی، دل تاریک تو مانند آینهای صاف و شفاف خواهد شد.
هوش مصنوعی: چشم عقیق سیاه به نامی زیبا تبدیل شده، اما در جهانی جدید، چه کسی میتواند به امید دستیابی به آن نام، به جستوجو بپردازد؟
هوش مصنوعی: به سخن هیچکس اعتراضی نکن تا از تو بهرهبرداری نکند و به دشمنی با تو نپردازد.
هوش مصنوعی: کسی که تجربهٔ شیرین بوسه را داشته، چگونه میتواند از لبانی که آن لذت را به او داده است، به راحتی صحبت کند و دل خود را آرام کند؟
هوش مصنوعی: وقتی سکوت به انسان قدرت و توانایی میدهد، چرا ضرورت دارد که کسی وقتش را صرف صحبت کردن کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو درد گیرد دندان تو عدو گردد
زبان تو به طبیبی بگرد او گردد
یکی کدو ز کدوها اگر شکست آرد
شکسته بند همه گرد آن کدو گردد
ز صد سبو چو سبوی سبوگری برد آب
[...]
ملایمت سپر خصم تندخو گردد
شراب شیشه شکن عاجز کدو گردد
به چشم خویش جهان را سیه کند چو عقیق
ز ساده لوحی خود هرکه نامجو گردد
صدف عبث دهنی باز می کند به سؤال
[...]
تمام مملکت آن روز زیر و رو گردد
که قهر ملت با ظلم روبرو گردد
به خائنین زمین، آسمان عدو گردد
زمان کشتن افواج مرده شو گردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.