تمام اوست که فانی شدست آثارش
به دوستگانی اول تمام شد کارش
مرا دلیست خراب خراب در ره عشق
خراب کرده خراباتیی به یک بارش
بگو به عشق بیا گر فتاده میخواهی
چنان فتاد که خواهی بیا و بردارش
میا به پیش ز درش ببین که میترسم
ز شعلهها که بسوزی ز سوز اسرارش
وگر بگیردت آتش به سوی چشم من آ
که سیل سیل روانست اشک دربارش
حدیث موسی و سنگ و عصا و چشمه آب
ز اشک بنده ببینی به وقت رفتارش
برآر بانگ و بگو هر کجا که بیماریست
صلای صحت و دولت ز چشم بیمارش
برآ به کوه و بگو هر کجا که خفته دلیست
صلای بینش و دانش ز بخت بیدارش
که نور من شرح الله صدره شمعیست
که در دو کون نگنجد فروغ انوارش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عشق و فراق پرداخته و احساسات عاشقانه را به تصویر میکشد. شاعر از خرابحال بودن خود در عشق میگوید و از دوستی که به او دل بسته، عشق را به طور عمیق تجربه کرده است. او به دوست میگوید که اگر علاقهمند است، بیاید و وضعیت دلش را ببیند. در این اشعار حس ترس از آسیبهای عشق و تاثیرات آن بر روح و جسم بیان شده است. شاعر همچنین به حالتی اشاره میکند که در آن عشق میتواند هم شفا بخش باشد و هم دردآور. در نهایت، او نور الهی را به عنوان روشنی و درکی عمیق از وجود میداند که در تمام هستی جلوهگر است.
هوش مصنوعی: تمام وجود اوست که آثارش به پایان رسیده و کار او با دوستانی که در ابتدا بودند، تمام شده است.
هوش مصنوعی: دل من در عشق به قدری دچار بینظمی و آشفتگی شده که مثل یک نوشیدنی مستکننده، مرا یکجا و در یک لحظه به حال خراب درآورده است.
هوش مصنوعی: به عشق بگو که بیاید، اگر خواهان عشق هستی، آنطور که میخواهی به سراغش برو و او را ببر.
هوش مصنوعی: به درب خانهاش نرو، چون میترسم از آتش عشقش که ممکن است مرا بسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر آتش به چشمانم بیفتد، اشکهایم مانند سیل روان خواهد شد.
هوش مصنوعی: در موقعیتها و رفتارهای انسانی، میتوان داستانهای مذهبی و درسهای عبرتآموزی را مشاهده کرد. بهخصوص در لحظات سخت و دشوار، اشک و احساسات بنده نشاندهندهی حالتی است که ممکن است شبیه به داستانهای معروف، مانند داستان موسی و عصا و چشمه آب باشد. این اشکها نمایانگر ارتباط عمیق با خداوند و درخواست کمک در شرایط بحرانی است.
هوش مصنوعی: فریاد بزن و بگو، هر جا که کسی بیمار است، صداهای سلامتی و خوشبختی را از دید آن بیمار بشنوید.
هوش مصنوعی: به کوه برو و بگو که هر جا دلی خوابیده است، صدای آگاهی و دانش به خاطر بیداری تقدیرش به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: نوری که من دارم، بیانکنندهی روشنایی و دانش خداوند است. این نور مانند شمعی است که ظرفیت و وسعت آن فراتر از دو عالم است و نمیتوان آن را محدود کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو رو نمود به منصور وصل دلدارش
روا بود که رساند به اصل دل دارش
من از قباش ربودم یکی کلهواری
بسوخت عقل و سر و پایم از کلهوارش
شکستم از سر دیوار باغ او خاری
[...]
دل شکسته که مرهم نهد دگربارش؟
یتیم خسته که از پای برکند خارش؟
خدنگ درد فراق اندرون سینهٔ خلق
چنان نشست که در جان نشست سوفارش
چو مرغ کشته قلم سر بریده میگردد
[...]
اگر تو محرم عشقی مگوی اسرارش
چو جان خویش ز خلق جهان نگهدارش
ز سر عشق خبر دار نیست هر عاشق
حدیث عشق ز منصور پرس و از دارش
چو لاله تا ز غمش داغ بر جگر دارم
[...]
ازین که پشت به دشمن دهد چه آزارش
سپاهیی که تو باشی سپاهسالارش
به خون تپیدن خورشید پر مکرر شد
به یک کرشمه دیگر تمام کن کارش !
مرید مولوی روم تانشد صائب
نکرد در کمر عرش دست گفتارش
گهر ز شرم عرق می کند به بازارش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.