تو تا دوری ز من جانا چنین بیجان همیگردم
چو در چرخم درآوردی به گردت زان همیگردم
چو باغ وصل خوش بویم چو آب صاف در جویم
چو احسان است هر سویم در این احسان همیگردم
مرا افتاد کار خوش زهی کار و شکار خوش
چو باد نوبهار خوش در این بستان همیگردم
چه جای باغ و بستانش که نفروشم به صد جانش
شدم من گوی میدانش در این میدان همیگردم
کسی باشد ملول ای جان که او نبود قبول ای جان
منم آل رسول ای جان پس سلطان همیگردم
تو را گویم چرا مستم ز لعلش بوی بردستم
کلند عشق در دستم به گرد کان همیگردم
منم از کیمیای جان چه جای دل چه جای جان
نه چون تو آسیای نان که گرد نان همیگردم
قدح وارم در این دوران میان حلقه مستان
ز دست این به دست آن بدین دستان همیگردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عاشقانه و دلتنگی گوینده میپردازد. او از دوری محبوبش رنج میبرد و در حالی که در جستجوی اوست، خود را در تجلیات مختلف عشق و زیبایی غرق میکند. او به باغ و بستان به عنوان نمادهایی از وصال و خوشی اشاره میکند و میگوید که هیچچیزی به اندازه محبوبش برایش ارزش ندارد. در ادامه، به ارزش و معنای عشق اشاره میکند که او را از همه چیز غنیتر کرده است. در نهایت، ابراز میکند که مستی عشق او را به حالت خشکی نمیکشاند و همچنان در پی وصال معشوقش میگردد.
هوش مصنوعی: وقتی از من دور میشوی، عزیزم، احساس بیحالی و بیجان بودن میکنم؛ مثل اینکه در گرداب دور تو میچرخم و از فرط عشق به تو، در این دورچرخش غرق شدهام.
هوش مصنوعی: من مانند باغی پر از عطر و بویی خوش هستم، و مانند آبی زلال که در جوی روان است. در هر طرف که میروم، احساس خوبی در دل دارم و به دنبال احسان و نیکی هستم.
هوش مصنوعی: من به خوبی در حال گذراندن زمان و لذت بردن از زندگی هستم، مثل وزش نسیم بهاری در این باغ، و در اینجا همچنان در حال گردش و شادی هستم.
هوش مصنوعی: به چه دلیل باید به باغ و بستانش اهمیت دهد، در حالی که میتوانم جانم را هم برایش بگذارم؟ من اکنون در میدان او قرار دارم و دائم در حال گردش هستم.
هوش مصنوعی: کسی را بیاب که دلسرد باشد، چون او را قبول نکنی ای جان. من فرزند پیامبر هستم، بنابراین من هم در جایگاه سلطنت خود قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: من به تو میگویم چرا از لعل تو مست و سرشارم؛ زیرا بوی خوش او مرا به خود کشانده و عشق در دستانم است. به دور آن محفل میگردم.
هوش مصنوعی: من از ارزش و معنای زندگی چه جای دل و چه جای روح خود را میشناسم. من مانند تو نیستم که فقط به دنبال تأمین نیازهای مادی و نان باشم و دور خودم بچرخم.
هوش مصنوعی: در این روزگار، من مانند یک جام در میانه جمع خماران قرار دارم و از دست یکی به دست دیگری میروم و با این دستان دائما در حال چرخش هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به قدر آشنایان از خرد بیگانه می گردم
اگر خود در نیابم یک زمان دیوانه می گردم
اگر چه همچو بو در زیریک پیراهنم با گل
نسیمی گر وزد بر من ز خود بیگانه می گردم
کباب من ز بیم سوختن بر خویش می گردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.