گنجور

 
ناصر بخارایی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «تو در بری و دیده بدخواه بر درست» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ت» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
د
ر
ز
س
ش
ط
ع
ق
ک
ل
م
ن
و
ه
ی

شماره ۱: آیینه‌ خدائی رخسار توست یارا

شماره ۲: چون کعبه وصل تو مقامست صفا را

شماره ۳: ای چشم تو بر هم زده حال دل ما را

شماره ۴: ببین به دیده ما، روی خویشتن یارا

شماره ۵: نگارا، دلبرا، چابک سوارا

شماره ۶: خلاف عهد نکردم به حسن عهد تو یارا

شماره ۷: ما بی نصیب و آن همه حشمت رقیب را

شماره ۸: ای باد بر سلام ز ما آن درخت را

شماره ۹: چه نویسم و چه گویم،‌ صفت نگار خود را

شماره ۱۰: چند پنهان سوزم و پوشیده دارم دود را

شماره ۱۱: چون به کرشمه کژ کنی، طرف کلاه خویش را

شماره ۱۲: از عقل نیست پیش تو رفتن چراغ را

شماره ۱۳: گر سلسله جنبانی، گیسوی پریشان را

شماره ۱۴: ای چشم تو کشیده، ابروی چون کمان را

شماره ۱۵: نرگس مستت نشانده همچو گل در خون مرا

شماره ۱۶: دوش آمد رخ زیبای تو در خواب مرا

شماره ۱۷: آن سیه چرده که خورشید غلام است او را

شماره ۱۸: می‌کشد عشق تو سوی خود دل دیوانه را

شماره ۱۹: ساقی بیار جام شراب مغانه را

شماره ۲۰: سلام من برسان ای صبا بخارا را

شماره ۲۱: تا ز باریکی میانت تاب داده موی را

شماره ۲۲: دریغ آخر ز روی من چه می‌داری نگاهی را

شماره ۲۳: در میکده می در خمی، میگفت و میزد جوشها

شماره ۲۴: همه بر قد بلند تو بود همت ما

شماره ۲۵: مایل عشق خرابات است عقل پیر ما

شماره ۲۶: گرفت ملک دلم حسن دلستان شما

شماره ۲۷: ای خجل گل ز رنگ و بوی شما

شماره ۲۸: تا جسته برق رویت از عکس روی زیبا

شماره ۲۹: عاقبت رحمی کند بر درد ما، درمان ما

شماره ۳۰: بیا که شاه نشین است صدر سینه ما

شماره ۳۱: دوش می‌دیدم دل گم گشته خود را به خواب

شماره ۳۲: کتبت من دم عیش الیک الف کتاب

شماره ۳۳: بر آب کار به که بسازیم کار آب

شماره ۳۴: چشم تو سر بر نمی‌دارد ز خواب

شماره ۳۵: چشم او مست است و در مستی شده مخمور خواب

شماره ۳۶: گر گشایی ابر برقع، از حیا گردد گل آب

شماره ۳۷: رفتیم از دیار تو با دیده پر آب

شماره ۳۸: زرد شد روی من از زحمت بیداری شب

شماره ۳۹: سر محبت از دل ما طلب

شماره ۴۰: عشق و بیماری و درویشی و صد طعن رقیب

شماره ۴۱: ای به حسن از عالم انسان غریب

شماره ۴۲: ز ما هر لحظه رنجیدن چه تعریب

شماره ۴۳: خضر وقتم به وفا زنده و فارغ ز وفات

شماره ۴۴: یک روز در کوی مغان زنار بندم عاقبت

شماره ۴۵: چو ساقی خام خم در جام جم ریخت

شماره ۴۶: کافر چه گنه کرد و مسلمان چه عبادت

شماره ۴۷: آن ترک سیه چشم که دل برد به غارت

شماره ۴۸: ز نور مهر تو در ماه تاب است

شماره ۴۹: خوشا وقت رندان هشیار مست

شماره ۵۰: ای دم حضور صحبت جانان غنیمت است

شماره ۵۱: کوی تو ای حور، ما را جنت است

شماره ۵۲: عشق تو دری ست کان را جان عاشق قیمت است

شماره ۵۳: مرا که همچو نی از آه و ناله برگ و نواست

شماره ۵۴: بیا که تا اثری از وجود من بر جاست

شماره ۵۵: دوش خون از دیده می‌راندم، سرشکم آگه است

شماره ۵۶: گر راه حرم چون سر زلف تو درازست

شماره ۵۷: ما را هوس صحبت جان پرور یار است

شماره ۵۸: دهانت ذره‌ای گر تنگ بار است

شماره ۵۹: اثری در قدح باده ز لعل یار است

شماره ۶۰: بر جناب عشق دل بی قدر و جان بی قیمت است

شماره ۶۱: بر خوان حسن تو نمی از ملاحت است

شماره ۶۲: هیچ دانی که چرا همنفس من بادست

شماره ۶۳: هر دمت با مهربانان کین چراست

شماره ۶۴: زلف سیاهت پیش رخ، هندو به مهتاب اندرست

شماره ۶۵: به تمامی رخ تو ماه تمام دگرست

شماره ۶۶: طاق ابروی تو پیوسته دور قمر است

شماره ۶۷: ز دل کباب و ز دیده شراب در نظر است

شماره ۶۸: عذر روشن عشق را رویت بس است

شماره ۶۹: می کمیت باد پای تند و تیز و سرکش است

شماره ۷۰: از آتش می در خم خمار چه جوش است

شماره ۷۱: مرا آستانت پناهی خوشست

شماره ۷۲: ساقی بده آن باده که خورشید صبوح است

شماره ۷۳: ای که خیال روی تو، نقش سراچه دل است

شماره ۷۴: فقیه کودن مسکین نه مرد صحبت ماست

شماره ۷۵: مهر چون سایه ره نشین شماست

شماره ۷۶: عمریست تا خیال تو در عهد جان ماست

شماره ۷۷: تا تنم ای جان شیرین از وصال تو جداست

شماره ۷۸: تا داغ مهر یار چو مه بر جبین ماست

شماره ۷۹: جامه مقصود دل، هست به قد تو راست

شماره ۸۰: خدمت پیر مغان مذهب دیرینه ماست

شماره ۸۱: مرا از تیغ هجران دل دو نیم است

شماره ۸۲: دل پر از درد و دیده پر خون است

شماره ۸۳: پریشانم چو زلفت حالم این است

شماره ۸۴: شمایل تو به هر حال در خیال من است

شماره ۸۵: این خم بالای دو تاه من است

شماره ۸۶: شرابخانه بهشت است و یار حور من است

شماره ۸۷: اگر چه غمزه‌ خون‌ریز تو بلای من است

شماره ۸۸: مرا حاصل ز عمر خود همین است

شماره ۸۹: عاشق به کوی عشق ندانم که چند خاست

شماره ۹۰: سرو بالای تو را آب روان از چشم ماست

شماره ۹۱: با هوس بیگانه گردد هر که با عشق آشناست

شماره ۹۲: گر دلم در بر چو آتش بی‌قرار افتاده است

شماره ۹۳: همچو زلفت کار من با تو دراز افتاده است

شماره ۹۴: آمد بهار و موکب گل‌ها رسیده است

شماره ۹۵: آن خال روشن تو که چون نور دیده است

شماره ۹۶: بیار باده که هنگام شید و قلاشی است

شماره ۹۷: دلبرا گرد سرت جان و جهان گردان است

شماره ۹۸: نقل است لب تو یا شراب است

شماره ۹۹: تا قوس ابروی او در آفتاب پیوست

شماره ۱۰۰: زلفت به شور و فتنه اگر قلب ما شکست

شماره ۱۰۱: تو را شمایل موزون و شیوه خوبست

شماره ۱۰۲: با رخ و زلف تو دل را روز بازار امشب است

شماره ۱۰۳: مرا که نشوه‌ روح از می مغانه توست

شماره ۱۰۴: مکن ملامت دردی کشان باده پرست

شماره ۱۰۵: مشتاب یکدم ساربان، کز گریه پایم در گل است

شماره ۱۰۶: تو در بری و دیده بدخواه بر درست

شماره ۱۰۷: سنبل تازه تو بر گل سیراب خوش است

شماره ۱۰۸: ما چنین بیدل و دلبر نتوانیم نشست

شماره ۱۰۹: دست من همچو دل و دل چو دهانت تنگ است

شماره ۱۱۰: یار اگر در دیده پنهان است پیدا در دل است

شماره ۱۱۱: چون مستی آن نرگس پر فتنه مدام است

شماره ۱۱۲: گلست آنکه ز حسنش جهان گلستان است

شماره ۱۱۳: تاق ابروی‌ تو منزلگه بیماران است

شماره ۱۱۴: ز چشمم خون دل هر شب روان است

شماره ۱۱۵: جانم فدای جانان گر میل او به جان است

شماره ۱۱۶: پیش آن سرو روان آب رخ من آب جوست

شماره ۱۱۷: سر امید نهم بر زمین حضرت دوست

شماره ۱۱۸: داد باد صبحدم با عاشقان پیغام دوست

شماره ۱۱۹: سرو روان چو قد بلندت ظریف نیست

شماره ۱۲۰: مسجد و میکده در ملک خدا این همه هست

شماره ۱۲۱: نه جز تو اهل دل را دلبری هست

شماره ۱۲۲: دیوانه گشتم بر رخت،‌ دیوانه را تدبیر چیست

شماره ۱۲۳: صبحدم بر آستانش بیدلی خوش می‌گریست

شماره ۱۲۴: شیوه لعل شکربار تو شیرین کاریست

شماره ۱۲۵: باده در عشق بار غمخواریست

شماره ۱۲۶: هر چه نه عشقست همه کافری‌ست

شماره ۱۲۷: چشمم به یاد لعل تو، دوشینه خون گریست

شماره ۱۲۸: یا رب آن اوج نشین کوکب سیاره کیست

شماره ۱۲۹: مرا ای ماه روزی بی تو سالی‌ست

شماره ۱۳۰: خانه دیده من رهگذر دریائی‌ست

شماره ۱۳۱: ز کفر زلف تو اسلام در پریشانیست

شماره ۱۳۲: در شهر یار پخته ما جز کباب نیست

شماره ۱۳۳: مردم از غم وین غمم بر سر که غمخوار نیست

شماره ۱۳۴: عشق پدیدار هست، یار پدیدار نیست

شماره ۱۳۵: ناله یادت می‌دهد کز بیدلانت یاد نیست

شماره ۱۳۶: جان ما بی شرف‌ صحبت جانان خوش نیست

شماره ۱۳۷: نبود ز پند فایده آن را که هوش نیست

شماره ۱۳۸: همچو رخسار تو مه بر گوشه‌ افلاک نیست

شماره ۱۳۹: عاشق سرگشته را پروای ننگ و نام نیست

شماره ۱۴۰: من دگر دم نزنم گر چه دمم همدم نیست

شماره ۱۴۱: دل مجروح را پروای تن نیست

شماره ۱۴۲: عاشق که دور ماند ز معشوق زنده نیست

شماره ۱۴۳: کار عشق است اگر پیش تو انکاری نیست

شماره ۱۴۴: همچو رخسار تو گل را خط زنگاری نیست

شماره ۱۴۵: مرا به بعد مکان از شما جدائی نیست

شماره ۱۴۶: بیش از این‌ام سر این خاطر شیدائی نیست

شماره ۱۴۷: چو دید روی تو دیده نظر نگاه نداشت

شماره ۱۴۸: زلف که به هر حلقه مشکین هنری داشت

شماره ۱۴۹: عمرم همه آن بود که در کوی تو بگذشت

شماره ۱۵۰: شمع‌وار از سر گذشتم بشنو از من سرگذشت

شماره ۱۵۱: چون صبا در کوی تو آشفته بر خواهم گذشت

شماره ۱۵۲: تا دلی دارم من از دلدار نتوانم گذشت

شماره ۱۵۳: من عاشقم که کعبه نمی‌دانم از کنشت

شماره ۱۵۴: حسنت همه آشوب و جمالت همه آفت

شماره ۱۵۵: اگر دوستان را توان باز یافت

شماره ۱۵۶: سلامی برد چون صبح صبا رفت

شماره ۱۵۷: انوار وجه توست که ارض و سما گرفت

شماره ۱۵۸: تا دلم دلبر گرفت، از جان و دل دل برگرفت

شماره ۱۵۹: یک قدم یار از سر جور و جفا هرگز نرفت

شماره ۱۶۰: چسم تو از ما خطائی دید و ابرو چین گرفت

شماره ۱۶۱: چو باد گر ز سر کوی یار خواهم رفت

شماره ۱۶۲: دلم واقف نبود آن دم که جان رفت

شماره ۱۶۳: با گل سخن جمال او رفت

شماره ۱۶۴: خبر یار به اغیار نمی‌یارم گفت

شماره ۱۶۵: چه عجب لطف مزاجست در آب و خاکت

شماره ۱۶۶ - در مدح سلطان اویس: شمع ایران گویمت یا ماه توران خوانمت

شماره ۱۶۷: پسته را لب شکند آن دهن خندانت

شماره ۱۶۸: جان جوهر پاک است و تن ار سرو روانت

شماره ۱۶۹: دلم که چون سر زلف تو می‌رود بر باد

شماره ۱۷۰: من اوفتاده و انفاس روح پرور باد

شماره ۱۷۱: می‌دهد باد از تو بوئی، آفرین بر باد باد

شماره ۱۷۲: پای بیرون ز حد خویش نهاد

شماره ۱۷۳: یک نفس ای باد صبا همچو باد

شماره ۱۷۴: من اگر خاک شدم آب شما روشن باد

شماره ۱۷۵: اگر چه خانه تیره است دیده جای تو باد

شماره ۱۷۶: جان بر لب لعلش چو مگس بر شکر افتاد

شماره ۱۷۷: تا عکس تو از روزنه‌ دیده در افتاد

شماره ۱۷۸: دلم را در زنخدانت ره افتاد

شماره ۱۷۹: از صبا گر در سر زلف تو چین خواهد فتاد

شماره ۱۸۰: رخت گلست و قدت سرو و طره‌ات شمشاد

شماره ۱۸۱: صد قطره خون هر دم از دیده ما افتد

شماره ۱۸۲: گر پرتو خورشید رخت بر قمر افتد

شماره ۱۸۳: زنخدان تو گر این است، صد یوسف به چاه افتد

شماره ۱۸۴: زان آتشی کز هجر تو هر دم به جان من فتد

شماره ۱۸۵: هوایت در دماغ من نگنجد

شماره ۱۸۶: دلم در وصل گلروئی نگنجد

شماره ۱۸۷: چنان پر شد دل از دلبر که دل در بر نمی‌گنجد

شماره ۱۸۸: وصف تو در بیان نمی‌گنجد

شماره ۱۸۹: دلم ز مهر تو چون ذره در هوا گردد

شماره ۱۹۰: از بهر در وصلت چشمم در آب گردد

شماره ۱۹۱: ز گریه چشمه شد چشمم، بمان تا چشمه‌تر گردد

شماره ۱۹۲: تمتع از وصال زلف مشکینت صبا دارد

شماره ۱۹۳: تا چه سودا سر گیسوی تو در سر دارد

شماره ۱۹۴: چشمت ز خواب مستی در سر خمار دارد

شماره ۱۹۵: آن سرو که چون سوسن ما را به زبان دارد

شماره ۱۹۶: با پرتو رخسار تو مه تاب ندارد

شماره ۱۹۷: گر از دهن تنگ تو مقصود برآید

شماره ۱۹۸: بحر غم تو کران ندارد

شماره ۱۹۹: چو چشمت هیچ آهوئی ندارد

شماره ۲۰۰: مسکین تن آن کو جگر سوخته دارد

شماره ۲۰۱: لاله از آتش سودای تو داغی دارد

شماره ۲۰۲: به نزد اهل نظر هر که دیده‌ای دارد

شماره ۲۰۳: زلف مشکین تو زنجیر بلائی دارد

شماره ۲۰۴: من رنجور را امید وصلش زنده می‌دارد

شماره ۲۰۵: به دوست از دل مسکین سلام ما که برد

شماره ۲۰۶: شاد است دل که از غم تو یاد می‌برد

شماره ۲۰۷: سیل خون جگرم از سر ما می‌گذرد

شماره ۲۰۸: دود دل آتش پنهان مرا پیدا کرد

شماره ۲۰۹: پیر ما خرقه خود در گرو صهبا کرد

شماره ۲۱۰: عشق تو روی ما ز عدم در وجود کرد

شماره ۲۱۱: رفتی به باغ سرو به پیشت قیام کرد

شماره ۲۱۲: گر چاره‌ تقدیر به تدبیر توان کرد

شماره ۲۱۳: عشق پیدا شد و این راز نهان نتوان کرد

شماره ۲۱۴: براق برق عزم آسمان کرد

شماره ۲۱۵: با تو برابری رخ حور و ملک نکرد

شماره ۲۱۶: از دل گذشت غمزه‌اش، از جان گذاره کرد

شماره ۲۱۷: من نمی‌خواهم که چشم غیر در تو بنگرد

شماره ۲۱۸: دوش ماه ما به منزل راه برد

شماره ۲۱۹: یا رب آن سرو روان تازه گلی بار آورد

شماره ۲۲۰: صبا به خیر و سلامت سلام یار آورد

شماره ۲۲۱: هوا رسم گهر باریدن آورد

شماره ۲۲۲: هر گه که رخ بدزدد و دزدیده بنگرد

شماره ۲۲۳: اگر دلبر ز ما دل برنگیرد

شماره ۲۲۴: هر زمان آتش تو در دل یاری گیرد

شماره ۲۲۵: بخت کو تا نظر لطف به کار اندازد

شماره ۲۲۶: غم عالم مخور ای دل،‌ که عالم غم نمی‌ارزد

شماره ۲۲۷: چو عشقت چنگ غم در جان من زد

شماره ۲۲۸: مرا تا آتش هجران آن شیرین لقا سوزد

شماره ۲۲۹: گر به خونریزی آن ترک ختا برخیزد

شماره ۲۳۰: نسیم صبحدم از مرغزار برخیزد

شماره ۲۳۱: هر که مردانه به عشق از سر جان برخیزد

شماره ۲۳۲: گفتم که دمی بنشین تا فتنه نبرخیزد

شماره ۲۳۳: چون ز کویت هر سحر بوئی به گلشن می‌رسد

شماره ۲۳۴: ما را که دل بر آتش از غم کباب باشد

شماره ۲۳۵: من و مسجد همه دانند که تهمت باشد

شماره ۲۳۶: گر سرم خاک شود در کف پایت باشد

شماره ۲۳۷: مرا که نقش خیال تو در نظر باشد

شماره ۲۳۸: مهر تو تا قیامت، چون بی زوال باشد

شماره ۲۳۹: صلای عشق قدیم است و از ازل باشد

شماره ۲۴۰: زبان خرده‌بینان را، حکایت زان دهن باشد

شماره ۲۴۱: مرا که جام جم و گنج قباد نباشد

شماره ۲۴۲: هرکس که مقیم در خمار نباشد

شماره ۲۴۳: در پایش افکنم سر، تا دردسر نباشد

شماره ۲۴۴: عشاق تو را درد سر عام نباشد

شماره ۲۴۵: ما را سر کفر و غم اسلام نباشد

شماره ۲۴۶: صدرگه عشق غیر سینه نباشد

شماره ۲۴۷: کسی کز عشق فانی شد، چنین باشد، چنین باشد

شماره ۲۴۸: گدای دولت آنم که او گدای تو باشد

شماره ۲۴۹: به دستم گر چو تو گلدسته باشد

شماره ۲۵۰: سجاده چه کار آید و دستار چه باشد

شماره ۲۵۱: صراط ما ره میخانه باشد

شماره ۲۵۲: ز شاه اگر به رعیت رعایتی باشد

شماره ۲۵۳: دیده باید که در او صورت یاری باشد

شماره ۲۵۴: روزم از غصه سیه گشت و شبم پیدا شد

شماره ۲۵۵: غنچه بر احوال عالم خنده زد، دلشاد شد

شماره ۲۵۶: هر که بر ابروی و چشمت نگران خواهد شد

شماره ۲۵۷: حسنش خط دیوانگی بر دفتر ما می‌کشد

شماره ۲۵۸: ماه من چون سرو بالا می‌کشد

شماره ۲۵۹: گر اشارت می‌کنی، چشم تو مردم می‌کشد

شماره ۲۶۰: دیده بی روی تو تا کی رنج بینائی کشد

شماره ۲۶۱: هر کس که پیش تیر ملامت سپر نشد

شماره ۲۶۲: ای که از چشم خوشت رنج دلم افزون شد

شماره ۲۶۳: سخن زلف تو گفتم نفسم مشکین شد

شماره ۲۶۴: در کوی ماه‌روئی پایم به گل فرو شد

شماره ۲۶۵: چشمت به خواب چون به سحرگه گشاده شد

شماره ۲۶۶: از رشک خنده تو دل غنچه پاره شد

شماره ۲۶۷: یوسف دل ز زنخدان تو در چه شد

شماره ۲۶۸: عقلی که زیرک می‌نمود، از عشق تو دیوانه شد

شماره ۲۶۹: از خیال خوبرویان چشم ما بتخانه شد

شماره ۲۷۰: شبی خیال تو در خون چشم ما آمد

شماره ۲۷۱: از عشق چه گویم که مرا پیش نیامد

شماره ۲۷۲: مه نو شد و آن یار سفر کرده نیامد

شماره ۲۷۳: نتواند که ز خط تو سوادی خواند

شماره ۲۷۴: خواهد که خامه راهی در منزلی رساند

شماره ۲۷۵: با وصل گل رسیدن بلبل نمی‌تواند

شماره ۲۷۶: اینجا که منم نامه‌ دلبر که رساند

شماره ۲۷۷: یار رفت از دیده و در دل بماند

شماره ۲۷۸: هر دیده رخ خوب تو دیدن نتواند

شماره ۲۷۹: زبان اشک رنگینم، سخن از دیده می‌راند

شماره ۲۸۰: خاک تو را ز آب لطافت سرشته‌اند

شماره ۲۸۱: تا خط بر آن عقیق درخشان نوشته‌اند

شماره ۲۸۲: عاشقان از دولت وصل تو دور افتاده‌اند

شماره ۲۸۳: سنگ طعنه به سبویم زده‌اند

شماره ۲۸۴: بلبلان در چمن، ای دل به خروش آمده‌اند

شماره ۲۸۵: هرکس حکایتی ز جمالت شنیده‌اند

شماره ۲۸۶: بهشت را سر کوی او نشان دادند

شماره ۲۸۷: دوش مستان بگذشتند و صلائی کردند

شماره ۲۸۸: در آن روزی که خوبان آفریدند

شماره ۲۸۹: غزل خوانان دف اندر چنگ دارند

شماره ۲۹۰: دردکشان بلا خون جگر می‌خورند

شماره ۲۹۱: آتشی در جان من عقل مشوش می‌زند

شماره ۲۹۲: اهل نظر که سوختگان بلا کشند

شماره ۲۹۳: دلم از جام غمت نیش بلا نوش کند

شماره ۲۹۴: چشم تو از تیر مژه، هر سو شکاری افکند

شماره ۲۹۵: چه شد که یار به بالین ما گذر نکند

شماره ۲۹۶: گلها شکفت و جلوه به صد رنگ و بو کند

شماره ۲۹۷: چون سر زلف سیه پوشت سراندازی کند

شماره ۲۹۸: سبزه از خط غبارت خاک بر سر می‌کند

شماره ۲۹۹: ابر می‌گرید به زاری،‌ گل تبسم می‌کند

شماره ۳۰۰: باد صبح از بوی زلفت بیقراری می‌کند

شماره ۳۰۱: سرو اگر در پیش قدت سرفرازی می‌کند

شماره ۳۰۲: لعل تو چون کشف اسرار نهانی می‌کند

شماره ۳۰۳: گر چشم من پای تو را ناگاه تقبیلی کند

شماره ۳۰۴: رندم و عاشق و دیوانه به آواز بلند

شماره ۳۰۵: هر دل که دید زلف تو آورد در کمند

شماره ۳۰۶: هم چو چشم بدرقیبان از تو دورم می‌کنند

شماره ۳۰۷: رندان پاک را که به کوران عصا دهند

شماره ۳۰۸: عاشقان کوی تو را زحمت غوغا ندهند

شماره ۳۰۹: اگر آن فتنه که برخاست به ما بنشیند

شماره ۳۱۰: دوش در فکر من آن شکل قد و بالا بود

شماره ۳۱۱: یاد باد کز ما یار ما را یاد بود

شماره ۳۱۲: دوش بازم آتشی در جان غم فرسود بود

شماره ۳۱۳: پیش از آن کین شخص ناموجود من موجود بود

شماره ۳۱۴: یارب این دل به کجا رفت و کجا خواهد بود

شماره ۳۱۵: به دنیا گر شوی دشمن، تو را حق یار خواهد بود

شماره ۳۱۶: مرا هوای تو همراه خاک خواهد بود

شماره ۳۱۷: آخر این شام بلا را سحری خواهد بود

شماره ۳۱۸: بدیدم آن مه خود را، پگاه خواب آلود

شماره ۳۱۹: تا نگفتی سخنی نقش دهان هیچ نبود

شماره ۳۲۰: سگان را دیده در کویت، ز من بیخواب‌تر نبود

شماره ۳۲۱: عشق تو بود با من و از من نشان نبود

شماره ۳۲۲: ز عشق بنده چه خواهد بدان جمال فزود

شماره ۳۲۳: سر سودا زده‌ام دوش به بالین که بود

شماره ۳۲۴: در ازل قبله جانها خم ابروی تو بود

شماره ۳۲۵: دوشینه یار پرده ز رخ برگرفته بود

شماره ۳۲۶: با رخش ماه آسمان چه بود

شماره ۳۲۷: دوش خیال رخت در دل دیوانه بود

شماره ۳۲۸: دجله را امسال رفتاری عجب مستانه بود

شماره ۳۲۹: دوش در مجلس کباب ما ز سوز سینه بود

شماره ۳۳۰: تو نه آن شوخی که پروایت سوی یاری بود

شماره ۳۳۱: از مژه می‌زنم نمک بر جگر کباب خود

شماره ۳۳۲: یار تنها شد و آن به که به تنها نرود

شماره ۳۳۳: هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود *(منتسب به چند نفر)

شماره ۳۳۴: چون چنگم از غم سرنگون،‌ کان دلستانم می‌رود

شماره ۳۳۵: نقش تو در چشمه‌ چشمم چو ماهی می‌رود

شماره ۳۳۶: روی در مسجد و دل ساکن خمار چه سود *(منتسب به چند نفر)

شماره ۳۳۷: گر پادشه به کوی تو آید گدا شود

شماره ۳۳۸: چون ز مهرت ذره‌ای در جان من پیدا شود

شماره ۳۳۹: عشق که رخت صبر بسوزد بلا شود

شماره ۳۴۰: دل من خون شد و تا خون نشود دل نشود

شماره ۳۴۱: هر زمان دل را جگر از دست دیده خون شود

شماره ۳۴۲: گر چو پسته دهن تنگ تو در خنده شود

شماره ۳۴۳: غره ماه تو غرا می‌شود

شماره ۳۴۴: سبره خط تو پیدا می‌شود

شماره ۳۴۵: سر شد ز دست و مهر تو از سر نمی‌شود

شماره ۳۴۶: دلبر اگر به کام دل من نمی‌شود

شماره ۳۴۷: از خود آن یار به هر نام نشانی بدهد

شماره ۳۴۸: چو گل به وقت سحر گنج زر به باد دهد

شماره ۳۴۹: مه تو را ماند اگر ماه به گفتار آید

شماره ۳۵۰: می‌گذشت و ز حیا چهره برافروخته بود

شماره ۳۵۱: اگر آن سرو گل‌اندام به رفتار آید

شماره ۳۵۲: از درد هجر جانا جانم به همی‌برآید

شماره ۳۵۳: در هر زمین که سروی چون قد او برآید

شماره ۳۵۴: بکاهد صبرم و عشقت فزاید

شماره ۳۵۵: صبا چو طره سنبل به وقت صبح گشاید

شماره ۳۵۶: ماه است رخ یار، به ما خوش نبرآید

شماره ۳۵۷: مرا بر شاخ رعنائی چو گل رفتن نمی‌شاید

شماره ۳۵۸: حسنش چو گل به هردم رنگی دگر برآید

شماره ۳۵۹: خطت حرز الهی می‌نماید

شماره ۳۶۰: اگر به رنگ و بوی تو گل به گلستان آید

شماره ۳۶۱: مهری ز تو در وجود ناید

شماره ۳۶۲: گل اندر دیده‌ام بی نقش رویت خار می‌آید

شماره ۳۶۳: تن سرگشته ز هجر تو به جان می‌آید

شماره ۳۶۴: تو را در گوشه‌ خاطر غم یاری نمی‌آید

شماره ۳۶۵: دوش بر گرد سمن باد سحر می‌پیچید

شماره ۳۶۶: چه مطرب است که امشب بدین مقام رسید

شماره ۳۶۷: دل سوخت در فراق تو، نوبت به جان رسید

شماره ۳۶۸: زلفت مرا به حلقه دام بلا کشید

شماره ۳۶۹: آه من یک روز بر گردون علم خواهد کشید

شماره ۳۷۰: آنچه از رهگذر دیده به رویم برسید

شماره ۳۷۱: گر تو داری به عاشقان اقرار

شماره ۳۷۲: گر شود با من ز لطف آن مه‌رخ عیار یار

شماره ۳۷۳: دیده باغ است و لاله صورت یار

شماره ۳۷۴: مرا یکدم وصال او ز عمر جاودان خوشتر

شماره ۳۷۵: عاشقان را که بود باده احمر در سر

شماره ۳۷۶: زان لب و دندان چون لعل و گهر

شماره ۳۷۷: آتش افروزی کنی بر سوخته عودم دگر

شماره ۳۷۸: ساقی سبک‌ آن رطل گران را به من آور

شماره ۳۷۹: آسان شود به صبر همه کار غم مخور

شماره ۳۸۰: چشمان تو کشیده کمان و گشاده تیر

شماره ۳۸۱: عاشقان در دو جهان ذکر شما باد به خیر

شماره ۳۸۲: ای به خوبی بر همه خوبان امیر

شماره ۳۸۳: از چهره چه رنگی‌ست که آمیخته‌ای باز

شماره ۳۸۴: پیش ما خاک آستان نیاز

شماره ۳۸۵: شراب‌خواره‌ام و رند و مست و شاهد باز

شماره ۳۸۶: نباشم بی‌تو یکدم زنده هرگز

شماره ۳۸۷: از تو هزار فتنه شود در جهان هنوز

شماره ۳۸۸: مرحبا ای نگار روح‌افروز

شماره ۳۸۹: لعل میگون تو در خون دل ماست هنوز

شماره ۳۹۰: رخت را نور بخشیدن میاموز

شماره ۳۹۱: ورای رندی و مستی مجو ز گوهر ناس

شماره ۳۹۲: مائیم و یک دل کاندر او، داریم دلداری و بس

شماره ۳۹۳: این مرا بس که تمنای تو می‌ورزم و بس

شماره ۳۹۴: همی‌دارم از لطف تو ملتمس

شماره ۳۹۵: من هوس دارم که با او خوش برآرم یک نفس

شماره ۳۹۶: غنیمت دار دور گل که بر باد است بنیادش

شماره ۳۹۷: چو خیال گشتی ای تن، خبری ده از میانش

شماره ۳۹۸: آنکه در سایه مهراند همه آفاقش

شماره ۳۹۹: غم دنیا چه خوری تا خوردت رنج و غمش

شماره ۴۰۰: به دندان‌مزد افشاندیم جان بر لعل خندانش

شماره ۴۰۱: چون تیره و تنگ است دل، در وی نسازم مسکنش

شماره ۴۰۲: می‌شود در تاب چشم روشنش

شماره ۴۰۳: مرا وصال تو بگذشت در تمنا دوش

شماره ۴۰۴: چو برکشید به وقت سحر خروس خروش

شماره ۴۰۵: مسلسل است غم دل به زلف پر چینش

شماره ۴۰۶: گر بنگری در آینه عکس جمال خویش

شماره ۴۰۷: سوخته‌ام از دل مسکین خویش

شماره ۴۰۸: از آن چون شمع می‌سوزد دلم در شام گیسویش

شماره ۴۰۹: جز باده نیست کوثر و جز راستی صراط

شماره ۴۱۰: از مهر گشت ماهی در اوج حسن طالع

شماره ۴۱۱: زرد و لرزان است تا خود در چه بیماری‌ست شمع

شماره ۴۱۲: خانه تاریک چشمم دارد از روی تو شمع

شماره ۴۱۳: ز آتش دل هر شبی تا روز بگدازم چو شمع

شماره ۴۱۴: بسکه هر شب سرگذشت خویش می‌رانم چو شمع

شماره ۴۱۵: ای منصب رسالت از تو شده به رونق

شماره ۴۱۶: می‌رود در خاک خواری آب نالان از فراق

شماره ۴۱۷: ظهری کرأس صبح فی ضربة الفراق

شماره ۴۱۸: هر که بوئی یافت از بستان عشق

شماره ۴۱۹: ای چشم سیاه تو بلای دل عاشق

شماره ۴۲۰: زهی جناب جلال تو قبه افلاک

شماره ۴۲۱: نمود صبح ازل آفتاب روز وصال

شماره ۴۲۲: شنیده‌ایم که عشاق مستقیم احوال

شماره ۴۲۳: هنوز در دل مائی و پیش دیده مقابل

شماره ۴۲۴: چو شاه عشق ظفر یافت بر ولایت دل

شماره ۴۲۵: منم شب‌ها و اشک سرخ و روی زرد و درد دل

شماره ۴۲۶: دل من می‌کشد و چون نروم از پی دل

شماره ۴۲۷: هر دم از دست فراقت می‌شود صد پاره دل

شماره ۴۲۸: به جان جمله مردان که در صباح ازل

شماره ۴۲۹: مهی در برج ما کرده است منزل

شماره ۴۳۰: بگذر ای عاقل و بگذار مرا لایعقل

شماره ۴۳۱: دگر ره بر خدا کردم توکل

شماره ۴۳۲: بیا که باغ به صد برگ می‌رسد از گل

شماره ۴۳۳: پرده چو بگشاد باد از روی گل

شماره ۴۳۴: اگر ای باد تو را بر در او هست قبول

شماره ۴۳۵: ای صبا از من به جانان شو رسول

شماره ۴۳۶: رفتم گر از نشستن ما می‌شوی ملول

شماره ۴۳۷: مرا ز درد تو خون دل است و دردی جام

شماره ۴۳۸: در سر من هست هوای مدام

شماره ۴۳۹: خراب کرده چشمان پرخمار توام

شماره ۴۴۰: من ز دست تو داستان شده‌ام

شماره ۴۴۱: من گرد مستان بارها، چون جام می گردیده‌ام

شماره ۴۴۲: بسیار در هر گوشه‌ای من گوش را مالیده‌ام

شماره ۴۴۳: من اگر از سر مستی به جنون پیوستم

شماره ۴۴۴: من غیر سر راه تو راهی نگرفتم

شماره ۴۴۵: هر گه که یاد آرم لبت، از گریه در خون اوفتم

شماره ۴۴۶: رندانه ساکن کوی ملامتم

شماره ۴۴۷: سرو را دیدم و بالای تو آمد یادم

شماره ۴۴۸: ز گریه دوش خود را غرقه در سیلاب می‌کردم

شماره ۴۴۹: جمله وجود من توئی، من ز جهان برون شدم

شماره ۴۵۰: ای دیده چه دیدی ز من خسته که هر دم

شماره ۴۵۱: اگر آن یار کند بند جدا از بندم

شماره ۴۵۲: تا زلف تو برداشتم و روی تو دیدم

شماره ۴۵۳: جز دل کسی ندارد، اندیشه از غبارم

شماره ۴۵۴: تو آفتابی و من ذره هوا دارم

شماره ۴۵۵: همه روز از آتش دل، ز جگر کباب دارم

شماره ۴۵۶: خیال لعل میگون تو دائم در نظر دارم

شماره ۴۵۷: وجود من همه عیب است و یک هنر دارم

شماره ۴۵۸: رندی و هوسناکی، از روز ازل دارم

شماره ۴۵۹: چو خط بر من کشیدی چشم دارم

شماره ۴۶۰: تو تا گشتی بلای جان، بلا را دوست می‌دارم

شماره ۴۶۱: به ابروی چو کمانت که گر زنی تیرم

شماره ۴۶۲: خرقه بر آتش و سجاده در آب اندازم

شماره ۴۶۳: من که چون باد سحر، دم از هوائی می‌زنم

شماره ۴۶۴: بر فلک شب همه شب دیده از آن می‌دوزم

شماره ۴۶۵: چو گرد در رهت افتاده‌ام که برخیزم

شماره ۴۶۶: گر دم از عشق زنم، همدم جامی باشم

شماره ۴۶۷: شکل ابرویت ندارد نرگس رعنا به چشم

شماره ۴۶۸: روزگاریست که من عاشق و دیوانه‌وشم

شماره ۴۶۹: من آن رندم که کفر و دین به جام باده بفروشم

شماره ۴۷۰: منم کز مفلسی دایم به دیدار تو درویشم

شماره ۴۷۱: من به شادی شده بیگانه و با خود خویشم

شماره ۴۷۲: چهره بر خاک درت شب همه شب می‌مالم

شماره ۴۷۳: امروز که خاک در دیر است مقامم

شماره ۴۷۴: کامم از دوست نشد حاصل و دشمن کامم

شماره ۴۷۵: تنم گردی است سرگردان به گرد دامن جانم

شماره ۴۷۶: به درد عشق درماندم، ره درمان نمی‌دانم

شماره ۴۷۷: به ابرویت که نشسته به گوشه‌ای چو کمانم

شماره ۴۷۸: روزگاریست که من شیفته روی فلانم

شماره ۴۷۹: چون کمانت تا پی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ئی بر استخوان دارد تنم

شماره ۴۸۰: تن مانده از جانان جدا، با درد و غم یارش کنم

شماره ۴۸۱: کو قاصدی که راز تو با او بیان کنم

شماره ۴۸۲: بس که هر دم دیده را پرخون کنم

شماره ۴۸۳: وقت آن آمد که عزم کوی شیدائی کنم

شماره ۴۸۴: از من مکن جدائی ای یار نازنینم

شماره ۴۸۵: به پرسشی دل من شاد کن که غمگینم

شماره ۴۸۶: تو را ای ماه مهرافروز چندانی که می‌بینم

شماره ۴۸۷: عنان عزم سبک سوی یار خویش کنم

شماره ۴۸۸: مست عشقم پارسائی چون کنم

شماره ۴۸۹: عشق آمد و پر شد همه بیرون و درونم

شماره ۴۹۰: دهان یار نمود از جواهر منظوم

شماره ۴۹۱: گر چه گدای اویم در فقر پادشاهم

شماره ۴۹۲: فریاد ز چشم روسیاهم

شماره ۴۹۳: همچو دامن روی خود بر خاک هر کوئی نهم

شماره ۴۹۴: مهی چو روی تو در آسمان نمی‌یابم

شماره ۴۹۵: ما خلاف رسم مردم کرده‌ایم

شماره ۴۹۶: با زلف بی‌قرار تو آرام کرده‌ایم

شماره ۴۹۷: دوش ما همخوابه آن سرو بالا بوده‌ایم

شماره ۴۹۸: نرفت راه بیابان و خسته شد پایم

شماره ۴۹۹: صبحدم یاد تو کردیم و دعائی گفتیم

شماره ۵۰۰: ما گلی از بوستان جنتیم

شماره ۵۰۱: تا بخندید لبت واقف اسرار شدیم

شماره ۵۰۲: دوش ما را خبر وصل تو می‌داد نسیم

شماره ۵۰۳: نسخه سنبل تو پیش گل آورد نسیم

شماره ۵۰۴: هر دم چو باد می‌برد از کوی تو نسیم

شماره ۵۰۵: تا کی از این لا و لا، پیش تو الا شویم

شماره ۵۰۶: آن به که غم دل به حضور تو بگویم

شماره ۵۰۷: ای چین زلفت شام غریبان

شماره ۵۰۸: چون همنشین ماه نگردم بر آسمان

شماره ۵۰۹: من همچو گل در خنده‌ام، گو یار در خونم نشان

شماره ۵۱۰: یار همان، عهد همان، دل همان

شماره ۵۱۱: کام دل هر گه که خواهم زان دهان

شماره ۵۱۲: لبت در نقطه موهوم چون می در شکر پنهان

شماره ۵۱۳: کام ناکامی روا کن از دهان خویشتن

شماره ۵۱۴: گر تو نکرده‌ای جدا، دل ز تعلقات تن

شماره ۵۱۵: حالیا خواهم فشاند از دامن جان گرد تن

شماره ۵۱۶: خواهم چو صبا گرد سر کوی تو گشتن

شماره ۵۱۷: سر گشته‌ام ز بخت نگونسار خویشتن

شماره ۵۱۸: من نه آن رندم که بنشینم به جای خویشتن

شماره ۵۱۹: چند چون غنچه به بوئی ز تو دل خوش کردن

شماره ۵۲۰: در جگر سوز تو دارم، دم نمی‌یارم زدن

شماره ۵۲۱: گر مرد راه عشقی، لاف وجود کم زن

شماره ۵۲۲: شب آخر زمان تیره است ساقی باده روشن

شماره ۵۲۳: بگیر ملک خراب دل و عمارت کن

شماره ۵۲۴: ساقی می باقی ده، عقل از سر ما کم کن

شماره ۵۲۵: در دیار غربتم، از درد یار اندیشه کن

شماره ۵۲۶: جز دهانش نیست در هر دو جهان مقصود من

شماره ۵۲۷: تابی ز رخت در دل ماهست ولیکن

شماره ۵۲۸: وفا نمی‌کند آن یار مهربان با من

شماره ۵۲۹: از عشق همچو آتشم و ناله دود من

شماره ۵۳۰: هر سحرگه در هوای ماه مهرافروز من

شماره ۵۳۱: ز زلفت دم زدم، دودی برآمد از دهان من

شماره ۵۳۲: می‌رفت جان ز بهر دل مبتلای من

شماره ۵۳۳: گفتی که چون باد صبا، هر دم میا در کوی من

شماره ۵۳۴: ما را دلیست چو ساغر گرفته خون

شماره ۵۳۵: در سرم سودای عشق است و جنون

شماره ۵۳۶: مرغ روانم می‌پرد، تا در هوای کیست این

شماره ۵۳۷: مگذار عاشقان را در انتظار چندین

شماره ۵۳۸: من رند و می‌ پرستم و فارغ ز کفر و دین

شماره ۵۳۹: پای از خانه برون نه که بروید گل و نسرین

شماره ۵۴۰: روز و شب بودند زلف و روی تو با هم قرین

شماره ۵۴۱: ای آرزوی جان من، ای عمر نازنین

شماره ۵۴۲: او آئینه است و هر طرفی روی‌ها دارد او

شماره ۵۴۳: بر در دل حلقه زد، زلف چو زنجیر او

شماره ۵۴۴: مایه مردست خدا، مرد بود سایه او

شماره ۵۴۵: ای بلای عاشقان بالای سروآسای تو

شماره ۵۴۶: گر به چمن بگذرد قامت رعنای تو

شماره ۵۴۷: از غصه بیماری آن نرگس جادو

شماره ۵۴۸: آرزو دارم که با او باده نوشم رو به رو

شماره ۵۴۹: بشکفت گل در گلستان، آن یار گل‌رخسار کو

شماره ۵۵۰: دل گرفت از مسجدم، خمار کو

شماره ۵۵۱: عکس جان گفتم لبش را، با دلم شد گفت و گو

شماره ۵۵۲: ای لوای مهتری بر لامکان افراخته

شماره ۵۵۳: آه که مشهور گشت، راز نهانم ز آه

شماره ۵۵۴: همسر گل می‌نشود هر گیاه

شماره ۵۵۵: در این زمانه به می دلق زرق رنگین به

شماره ۵۵۶: من آن مرغ غریبم خسته بسته

شماره ۵۵۷: ای خط شب مثالت از آفتاب زنده

شماره ۵۵۸: در آ دامن‌کشان ساقی و مستان را شرابی ده

شماره ۵۵۹: منم به دیده معنی همه خدا دیده

شماره ۵۶۰: حلقه حلقه زلف تو بسته است بر کارم گره

شماره ۵۶۱: بلبل نوائی می‌زند، ساقی بیار آن بلبله

شماره ۵۶۲: روی از تو بر نتابم، چون رانی‌ام چو خامه

شماره ۵۶۳: مگر باد صبا گوید حدیث جان به جانانه

شماره ۵۶۴: آغاز می‌کند دل، سر نامه نیازی

شماره ۵۶۵: گر دل فنا شد راضی‌ام، کارام در جان کرده‌ای

شماره ۵۶۶: جانا تو سوز خاطر پر غم ندیده‌ای

شماره ۵۶۷: ای یار نازنین، چو دل از ما رمیده‌ای

شماره ۵۶۸: من کی‌ام؟ سرگشته‌ای، بیچاره‌ای

شماره ۵۶۹: یا شفائی و یا دواء دائی

شماره ۵۷۰: نیست سرگشته‌تر از من به جهان باد صبائی

شماره ۵۷۱: سرو از پای در آید چو به بستان آئی

شماره ۵۷۲: جانا اگر به تنها، داری سر جدائی

شماره ۵۷۳: دوش می‌گفت پیر ترسائی

شماره ۵۷۴: عالم چو سراب است، طلب کن تو سر آبی

شماره ۵۷۵: هست از زلف کژت در دل من قلابی

شماره ۵۷۶: گر تو در دیده صاحبنظران ره یابی

شماره ۵۷۷: چون چشم تو هرگز نکنم توبه ز مستی

شماره ۵۷۸: شب‌ها من و کنج غمی، شمع‌ام کند غمخوارئی

شماره ۵۷۹: به دستان گر ز دست ما بجستی

شماره ۵۸۰: گر بیابد جان شیرین فرصتی

شماره ۵۸۱: به درد عاشقی خو کن، مجو درمان اگر مردی

شماره ۵۸۲: پیش آمدی در عیدگه، آتش به تکبیرم زدی

شماره ۵۸۳: بیامدم ز سفر باز جانب یاری

شماره ۵۸۴: به گوش یار پیغامی رساندن از سر یاری

شماره ۵۸۵: سخت سستی تو در وفا داری

شماره ۵۸۶: به تیغ از تو نبرگردم که روی دلستان داری

شماره ۵۸۷: خون دل هست اگر عزم شرابی داری

شماره ۵۸۸: ای بر رخ چون روزت شام خط زنگاری

شماره ۵۸۹: ای که در دیده خیال تو کند پرده‌دری

شماره ۵۹۰: مختار نبودم که فتادم ز تو دوری

شماره ۵۹۱: به دور چشم تو مستی خوش است و مخموری

شماره ۵۹۲: دوشینه می‌گفت نالان اسیری

شماره ۵۹۳: ضعیفان قوی چون مور دل دارند جان بازی

شماره ۵۹۴: به روز وصل از رویت، چو برقع می‌براندازی

شماره ۵۹۵: نیازی می‌کنم با بی‌نیازی

شماره ۵۹۶: بارها فکر کرده‌ایم بسی

شماره ۵۹۷: ای یار ز یاران خبر یار نپرسی

شماره ۵۹۸: لطف بود که سهو من، بینی و خط بر او کشی

شماره ۵۹۹: مرا هر دم فزاید درد و داغی

شماره ۶۰۰: نو بهار است و گل و عهد شباب ای ساقی

شماره ۶۰۱: نو بهار است و می موسم عید ای ساقی

شماره ۶۰۲: آمد نفس بهار ساقی

شماره ۶۰۳: ساقی بیار جامی زان باده حقیقی

شماره ۶۰۴: بکشت چشم تو ما را از عین بی باکی

شماره ۶۰۵: بربود دل ز دستم، صنمی ظریف و شنگی

شماره ۶۰۶: رند و قلندر شدم از سر دیوانگی

شماره ۶۰۷: درمان درد عاشقی پرسیدم از صاحبدلی

شماره ۶۰۸: ای یافته نبوت از ذات تو کمالی

شماره ۶۰۹: اگر جمال تو نبود فروغ جنت اعلی

شماره ۶۱۰: تا به چشمم ز خیال تو در‌آمد خیلی

شماره ۶۱۱: صبح الهدی تجلی من مشرق المدام

شماره ۶۱۲: سالی گذشت و نامد زان ماهرو سلامی

شماره ۶۱۳: از گلشن رویش اگر یکبارگی گل چیدمی

شماره ۶۱۴: ای خرده‌ای ز رشک عقیق تو جام می

شماره ۶۱۵: شب فراق تو دارم به ناله همدمیئی

شماره ۶۱۶: تو سروی ای صنم یا بوستانی

شماره ۶۱۷: کمال معنی انسان و صورت جانی

شماره ۶۱۸: مرا چون حلقه زلفت بر آتش چند پیچانی

شماره ۶۱۹: تا کی چو سگم از نظر خویش برانی

شماره ۶۲۰: مرا دشوار می‌آید که با رویت به آسانی

شماره ۶۲۱: روی دربست به ما ابرویت از پیشانی

شماره ۶۲۲: ای یاد تو غایب ز زبان و دل ما نی

شماره ۶۲۳: از روز ناتوانی اندیش تا توانی

شماره ۶۲۴: هر چند می‌شکافی تو موی در معانی

شماره ۶۲۵: پیک صبا اگر چه رنجور و ناتوانی

شماره ۶۲۶: ای ماه اگر به روزن او سر فروکنی

شماره ۶۲۷: تا چند در ابرو گره هر سو نگاهی می‌کنی

شماره ۶۲۸: من نکنم دیده باز تا ننمائی تو روی

شماره ۶۲۹: از حیای عارض تو گل برآمد سرخ روی

شماره ۶۳۰: در وفا من بر رهم، ای بی‌وفا بی‌ره توئی

شماره ۶۳۱: ترک لشکرشکن عشوه‌گر عربده‌جوی

شماره ۶۳۲: یار عزیز و یوسف کنعان ما توئی

شماره ۶۳۳: روزی که برد بادم چون خاک به هر سوئی

شماره ۶۳۴: راضی نمی‌شوم ز وصالت به گفت و گوی

شماره ۶۳۵: به چشمه‌های دو چشمم در آی چون ماهی

شماره ۶۳۶: ای حسن تو آئینه انوار الهی

شماره ۶۳۷: سپهر حسن را دانم که ماهی

شماره ۶۳۸: شرفی باشد اگر چون تو مبارک ماهی

شماره ۶۳۹: ای ز ما وصف تو در مستی خیال انگیختن