گنجور

 
ناصر بخارایی

اگر جمال تو نبود فروغ جنت اعلی

درخت نار بر‌آید به زیر سایهٔ طوبی

نیاورد دل هر کس مجال پرتو رویت

که ذره ذره کند کوه را شعاع تجلی

مشاهدات جمالت به چشم عقل نگنجد

کز آفتاب به جز تف ندیده دیدهٔ اعمی

اگر جمال بت چین مشابه تو نبودی

کدام گبر ببستی کمر به خدمت عزی

ز دیر اگر به مشامم رسد نسیم وصالت

شوم به دیر و نگویم حدیث توبه و تقوی

مرا به وعده ز پیشت مران که نیست برابر

نعیم دولت باقی به پنج روزهٔ دنیی

دو چشم هندوی شوخت دو ساحرند، ندانم

طناب جادوی بابِل نهاده بر کف موسی

هزار فتنه و آشوب اگر چه در عرب افتد

کجا ز خاطر مجنون رود مَحبت لیلی

اگر به صورت معنی کند بیان تو ناصر

هزار مرتبه آئی ورای صورت و معنی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجوی کرمانی

مگر بدیده مجنون نظر کنی ورنی

چگونه در نظر آید جمال طلعت لیلی

حدیث حسنت و ادراک هر کسی بحقیقت

جمال یوسف مصریست پیش دیده ی اعمی

مقیم طور محبّت ز شوق باز نداند

[...]

سیف فرغانی

ایا خلاصه خوبان کراست درهمه دنیی

چنین تنی همگی جان وصورتی همه معنی

غم تو دنیی ودینست نزد عاشق صادق

که دل فروز چو دینی ودل ربای چو دنیی

برآستان تو بودن مراست مجلس عالی

[...]

کمال خجندی

بچشم جان چو چراغی که در میان ز جاجی

ز عشق آب حیاتی ز عقل ملح اجاجی

درین مرقع اگر چون کلاه صاحب ترکی

ز قالب ارچه شوی دور بر سر همه تاجی

اگر به شیوه منصور دم زنی ز اناالحق

[...]

ملا احمد نراقی

امید خواجگیم بود، بندگی تو جستم

هوای سلطنتم بود، خدمت تو گزیدم

ترکت للناس دنیاهم و دینهم

شغلا بذکرک یا دینی و دنیای

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه