من همچو گل در خندهام، گو یار در خونم نشان
من همچو سرو آزادهام، گو یار بی برگم بمان
مو با میانش لاف زد، لیکن روان در تاب شد
چون باز دید از نازکی، یک موی فرقی در میان
دایم چرا با صورتش، آیینه آمد رو به رو
هر دم چرا ساغر نهد، با او دهان را با دهان
امروز در کوی مغان، خواهیم گشتن در به در
سجادهها در رهن می، دستارها در پا کشان
من گوی عشقم، گو بزن چوگان طعنم آن و این
چون کشته گشتم، گو بکش تیغ ملامت این و آن
با عشق در پیچیدهام چون نامه خط بر من مکش
بر خط مهرت میروم، چون خامه از پیشم مران
ناصر گذشت از رنگ و بو، عشق تو دارم در نظر
آن بوی در رنگش ببین، آن نقش در رویش بخوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان
ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان
چون کرد پیشآهنگ را در زیر محمل ساربان
بر پشت پیشآهنگ شد از خیمه شمع کاروان
آن چون مه ناکاسته چون گلبن پیراسته
همچون بهشت آراسته روشن چو خرم بوستان
صافی تن او نسترن بویا بر او یاسمن
[...]
داری تو ای سرو روان بر لاله و بر ارغوان
از مشک و عنبر صولجان از عشقت ای حور جنان
لا تحترق منی الجنان
لا تبل نفسی بالهوان
ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم میرسد طبل رحیل از آسمان
نک ساربان برخاسته قطّارها آراسته
از ما حلالی خواسته چه خفتهاید ای کاروان
این بانگها از پیش و پس بانگ رحیل است و جرس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.