آه من یک روز بر گردون علم خواهد کشید
صفحهٔ دل را به درد و غم رقم خواهد کشید
میکشم دردی و میدانم که از شهر وجود
ناگهان رختم به صحرای عدم خواهد کشید
همچو نقطه گردش پرگار غم تا کی مرا
در میان حلقهٔ رنج الم خواهد کشید
دل غمت را میکشد، روزی شود زین غم هلاک
حد دل پیداست، گو تا چند غم خواهد کشید
عاقبت از سوز دل چون شمع سر خواهد نهاد
تا چه غایت جان من جور و ستم خواهد کشید
امشب آسودم به کویت من ولی خاک درت
ز آه من دردسری تا صبحدم خواهد کشید
… …………………………ولی…
تا قیامت بار منت زان کرم خواهد کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دلم زین گونه آه دم بدم خواهد کشید
آتش پنهان من آخر علم خواهد کشید
زیر کوه غم تن فرسوده کاهی بیش نیست
برگ کاهی چند، یارب! کوه غم خواهد کشید؟
تنگ شد بر عاشق بی خانمان شهر وجود
[...]
تا خطش بر صفحه خوبی رقم خواهد کشید
دست صنع از صورت یوسف قلم خواهد کشید .
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.