مایل عشق خرابات است عقل پیر ما
تا چه آرد بر سر ما پیر بیتدبیر ما
من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را
این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
عشق را اکسیر گویند، وجهی ظاهرست
وجه زر از چهرهٔ زردست در اکسیر ما
کی دل دیوانه در عالم بماند پایبند
حلقهٔ زلف بتان گر نیستی زنجیر ما
در عبارت چون نمیآید کمال حسن یار
قاصر آمد از بیان وصف او تقریر ما
در دل تنگم نمیگنجد خیال روی دوست
نیست در خورد خیالش سینهٔ دلگیر ما
آشکارا گردد این زنار گبری در میان
آتش می گر بسوزد خرقهٔ تزویر ما
ما بسی تقصیرها کردیم اما لطف دوست
عذر گوید از زبان عفو بر تقصیر ما
ناصر از سهو قلم در خط اگر آرد خطا
یار خط در میکشد بر خامهٔ تحریر ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف عاشقانه و جستجوی عشق میپردازد. شاعر از عقل و تدبیر که پیر و ناتوان به نظر میرسند، صحبت میکند و به تقدیر اشاره میکند که در سرنوشت عشق او نقش دارد. عشق به عنوان یک اکسیر معرفی میشود که در آن جاذبه و زیبایی وجود دارد، اما توصیف کامل آن ممکن نیست. دل عاشق نمیتواند به راحتی خود را از زنجیر عشق رها کند و نمیتواند خیالات محبوبش را در دل تنگش جا دهد. همچنین، شاعر از لطف و رحمت دوست یاد میکند که در عذرخواهی به خاطر تقصیرهایش به او کمک میکند. در پایان، به خطاهای انسانی اشاره میشود که در نوشتن ممکن است پیش آید، اما عشق و زیبایی همچنان در مرکز توجه است.
هوش مصنوعی: عشق به دیوانگی و شور و شوق در دنیای خراباتیها میل دارد، ولی عقل کهنسال ما نمیداند چه بر سر ما خواهد آورد، زیرا ما نیز در کارهای خود تدبیر نداریم.
هوش مصنوعی: من هیچ تدبیری جز سرنوشت ندارم. عشق من به این شکل رقم خورده است، گویی از همان ابتدا سرنوشت ما همین بوده است.
هوش مصنوعی: عشق را مانند دارویی قوی میدانند که نمایی دارد. همانطور که طلا از چهرهای زرد نشأت میگیرد، عشق نیز از دل ما سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: دل دیوانه هیچ وقت نمیتواند در این دنیا به زنجیر عشق معشوق بماند. اگر تو حاضر نیستی، ما هم بیزنجیری میشویم.
هوش مصنوعی: چون در کلام نمیتوان به طور کامل زیبایی معشوق را توصیف کرد، بنابراین بیان ما در این زمینه ناقص و ناتمام خواهد بود.
هوش مصنوعی: در دل تنگ و گرفتهام، تصور چهرهٔ محبوب نمیگنجد و فکرش برای سینهٔ پر از درد و غم من سنگین است.
هوش مصنوعی: این زنار زرتشتی به وضوح در آتش نمایان میشود و در میان شعلهها، لباس فریبکارانه ما میسوزد.
هوش مصنوعی: ما خطاهای زیادی انجام دادیم، اما لطف دوست باعث میشود که او با سخنانی عاطفی، ما را مورد عفو قرار دهد.
هوش مصنوعی: اگر ناصر در نوشتن خود اشتباهی داشته باشد، دوستش آن را با قلمش اصلاح میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست
همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
همین شعر » بیت ۲
من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را
این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
همین شعر » بیت ۲
من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را
این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم
کاینچنین رفته است در عهدِ ازل تقدیرِ ما
خرقه رهن خانه ی خمّار دارد پیر ما
ای همه رندان مرید پیر ساغر گیر ما
گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست
همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
سرو را باشد سماع از ناله ی دلسوز مرغ
[...]
ره، خرابات است و درد سالخورده، پیر ما
کس نمیداند به غیر از پیر ما، تدبیر ما
خاک را از خاصیت اکسیر اگر، زر میکند
ساقیا میده، که ما، خاکیم و می، اکسیر ما
ما که از دور ازل مستیم و عاشق، تا کنون
[...]
دوش از مسجد سویِ میخانه آمد پیرِ ما
چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیرِ ما؟
ما مریدان روی سویِ قبله چون آریم چون؟
روی سویِ خانهٔ خَمّار دارد پیرِ ما
در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم
[...]
ما مرید راه عشقیم و جوانان پیر ما
التفات خاطر پیران بود تدبیر ما
زآب چشم ما کند زنجیر سازی باد آه
تا کشد سرو قدت را پای در زنجیر ما
«والضحی » باشد کنایت زان دوزخ «والشمس » نیز
[...]
حاجت دام و کمندی نیست در تسخیر ما
گردش چشمی بود بس حلقه زنجیر ما
ما خراب از آب شمشیر تغافل گشته ایم
می توان کردن به گرد دامنی تعمیر ما
از عیار نامه ما دردمندان آگهند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.