خدمت پیر مغان مذهب دیرینهٔ ماست
سجده در پیش بتان پیشهٔ پیشنهٔ ماست
گر بخواهیم که بینیم رخ خود را سرخ
می روشن به کف آریم که آیینهٔ ماست
دل ما گر چه خراب است ز درد و غم تو
غم عشق تو در او هست که گنجینهٔ ماست
سینه چون صبح شکافیم به تیغ خورشید
تا ببینی اثر مهر که در سینهٔ ماست
دوش اگر بر تو نشد سوز دل ما روشن
شمع جان داده به صبح از غم دیرینهٔ ماست
جان کنم پیشکش غمزهٔ شوخ تو که او
دل بی کینه ز ما برده و در کینهٔ ماست
خشت خم بر سر ناصر کله دولت شد
این زمان بر سر خم خرقهٔ پشمینهٔ ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.