بگذر ای عاقل و بگذار مرا لایعقل
بر سر کوی بتان پای به گل دست به دل
دیده را دولت بیدار اگر بود، نبود
پردهٔ دیده میان دل و دلبر حایل
اشک باران شدم و تا چشم زدم سایل بود
نتوان بست در خانه به روی سایل
بگذر ای مه به سعادت به سرم هر ماهی
که در آفاق نباشد به از این سر منزل
هندوی خال مبارک به گلستان رخت
گشت مقبول که او هست سیاهی مقبل
مه اگر روی بپوشد ز تو میدارد شرم
گل اگر سرخ برآید ز رخ توست خجل
ساقیا حاصل عمرم می ناب است، بیار
تا ز دل پاک بشویم هوس بیحاصل
عاقلان را چو برد غول غم دهر ز راه
غیر دیوانه در این دور ندیدم عاقل
ناصر از وعدهٔ او بوی وفائی مطلب
سرو آزاد به هر باد نگردد مایل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بهنگام سخا ابر کف و دریا دل
مشتری خوار ز دیدار تو و ماه خجل
بر نوشته است بعمر ابدی ملک ترا
در ازل ایزد و در دست جهان داده سجل
ز سواران چگل خوار و خجل خیل عجم
[...]
ای نگاری که به حسن از تو زند حور مثل
ای غزالی که سزاوار سرودی و غزل
بر عرب هست ز بهر تو عجم را تفضیل
که عجم وصف تو گفته است و عرب وصف طلل
سرو زیر حُلّل و ماه بود زیر حلی
[...]
جرم خورشید چو از حوت درآید به حمل
اشهب روز کند ادهم شب را ارجل
کوه را از مدت سایهٔ ابر و نم شب
پر طرایف شود اطراف چه هامون و چه تل
سبزه چون دست به هم درزند اندر صحرا
[...]
ماجرایی که میان من و گردون رفتست
دوش بشنو که ترا شرح دهم از اوّل
تا سحر گه من و او دیده بهم بر نزدیم
بس که گفتیم و شنیدیم ز هرگونه جدل
در میان گفتمش ای از تو واز گردش تو
[...]
شتران مست شدستند، ببین رقص جمل
زُ اشتر مست که جوید ادب و علم و عمل
علم ما دادهی او و ره ما جادهی او
گرمی ما دم گرمش، نه ز خورشیدِ حمل
دم او جان دهدت روز نَفَخْتُ بپذیر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.