دیده بی روی تو تا کی رنج بینائی کَشد
جان ما تا چند بی تو درد تنهائی کشد
در دماغم فکر زلف توست هر شب تا مرا
در چه سوداهای فاسد عقل سودائی کشد
باد میپیمایم اندر زهد، نوعی کن مگر
چشم مست توام در باده پیمائی کشد
ز آب چشمم راز پنهان تو بر روی اوفتاد
عاقبت خود عشق بازی سر به رسوائی کشد
ناصر از شاخ رعونت هیچ سرسبزی مجوی
پای گل خار جفا از دست رعنائی کشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و درد ناشی از دوری معشوق است. شاعر به تألم و رنجی که به خاطر عدم حضور یار متحمل میشود اشاره دارد و از چشمان معشوق و زیباییهای او سخن میگوید. او در تلاش است تا با زهد و خودداری از عواطفش بپرهیزد، اما نمیتواند از جذابیت معشوق چشم بپوشد. در نهایت، نویسنده به این نکته اشاره دارد که عشق میتواند به رسوایی و درد منجر شود و باید مراقب عواقب آن بود. شعر به نوعی هشدار دربارهی خطرات عشق و زشتیهای ناشی از عشقهای غیرمجاز میپردازد.
هوش مصنوعی: چشمهایم تا چه زمانی باید درد از دست دادن تو را تحمل کنند؟ جان ما تا چه زمانی باید به تنهایی رنج بکشد؟
هوش مصنوعی: هر شب در ذهنم فقط به زلف تو فکر میکنم و این فکر کردن من را به کجاهای نابسامان و دیوانهوار میکشاند.
هوش مصنوعی: در حالتی از زهد و خودداری قدم میزنم، اما ممکن است زیبایی و جذبه چشمان تو مرا به سمت نوشیدن و لذت بردن از زندگی بکشاند.
هوش مصنوعی: از اشک چشمانم راز عشق تو برملا شد و در نهایت، عشق بازی به رسوایی انجامید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ما میگوید که از ویژگیهای تکبر و خودپسندی که به نظر زیبا میرسند، هیچ شکوفایی یا ثمری نخواهید دید. او میافزاید که حتی در میان زیباییهای ظاهری، ممکن است درد و رنج وجود داشته باشد و دل آدمی به خاطر زیباییهای فریبنده آزرده شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد
کی شکیبایی توان کردن چو عقل از دست رفت
عاقلی باید که پای اندر شکیبایی کشد
سروبالای منا گر چون گل آیی در چمن
[...]
داوری کش ماسوی منت به مولایی کشد
چرخ شیب قصر او خجلت ز بالایی کشد
بس که محکم بسته سد عدل را نشگفت اگر
از سکندر انتقام خون دارایی کشد
چرخ پیر از عشق او مشهور عالم شد بلی
[...]
چون بت من شانه بر زلف چلیپائی کشد
دل عنانم از مسلمانی بترسائی کشد
بار عشقی را که من در ناتوانی میکشم
کی تواند آسمان با آن توانائی کشد
حاصلش جز لغزش پا نیست اندر راه عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.