گنجور

 
ناصر بخارایی

با رخش ماه آسمان چه بود

ذره با مهر هم‌عنان چه بود

پیش چشمش خدنگ را چه محل

نزد ابروی او کمان را چه بود

بوسه جُستم از آن دهان، گفتا:

بوسه چون باشد و دهان چه بود

گفتمش گیرم آن میان به کنار

گفت مهمل مگو میان چه بود

جان طلب کرد یار و من گفتم

غیر لعل لب تو جان چه بود

روی زردم رقیب نشناخت

خر چه داند که زعفران چه بود

بر درش خوار شد سر ناصر

قیمت سگ بر آستان چه بود