سر سودا زدهام دوش به بالین که بود
حلقهٔ گوش من از گیسوی مشکین که بود
نقل مجلس همه شب پستهٔ پرشور که شد
جام می بر دهنم از لب شیرین که بود
سبزه تا روز سر اندر قدم سرو که داشت
خار تا وقت سحر با گل و نسرین که بود
همه شب نعرهٔ مستانه ز نوشانوشم
یار پرسید که از بادهٔ نوشین که بود
کفر زلفش که پریشانی اسلام از اوست
در شکست دل و بر هم زدن دین که بود
چشم نرگس ز کمین تیر نهاده به کمان
تا ره مهر که را میزد و در کین که بود
این سعادت که قرین شد به دعای ناصر
حد او نیست، ندانم که ز آمین که بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.