نه جز تو اهل دل را دلبری هست
نه از تو در جهان شیرینتری هست
نثار گرد راهت گر دلی بود
فدای خاک پایت گر سری هست
در وصلب به رویم بسته بادا
جز این در دو جهانم گر دری هست
به زلفت بسته نتوان شد همه عمر
که ما را نیز سودا و سری هست
کسی گردد ندیم خلوت خاص
که چون شمعش ز آتش افسری هست
به درویشی مبین ما را که ما را
از آب چشم گلگون گوهری هست
دل از تقلید خالی کن که مقصود
برون از کفر و ایمان دیگری هست
طواف دیر کن دوری که او نیز
ز ملک لایزالی کشوری هست
نکردی یاد از ناصر که ما را
غلامی یا سگی یا چاکری هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید و محبت به معشوقه میپردازد و بیان میکند که هیچکس مانند او دلربا نیست و آنچه در جهان شیرینتر از او باشد وجود ندارد. شاعر از عشق و دلبستگیاش میگوید و آرزو میکند که اگر کسی دلی برای نثار دارد، آن را به خاک پای معشوقهاش تقدیم کند. همچنین بیان میکند که در عشق، درهای دیگری وجود ندارد و نمیتوان همیشگی به زلف او گره خورد، چرا که او نیز همچون ما از نزدیکان و دلباختگان خاص است. در ادامه، تاکید میشود که دل باید از تقلید و تعصبات خالی باشد و به اصل و حقیقت عشق توجه شود. در نهایت، شاعر به ناصر اشاره میکند و میگوید که ما نیز در این دلبستگی به عشق، حتی از پیشخدمت و بندهای برای او بیشتر اهمیت قائل نیستیم.
هوش مصنوعی: هیچکس جز تو در دل اهل عشق، محبوبی ندارد و در دنیا هیچکسی شیرینتر از تو نیست.
هوش مصنوعی: اگر دلی در راه تو باشد، از جانش نیز برای پرپر شدن خاک پای تو دریغ نمیکند.
هوش مصنوعی: در پیوند با تو، بر روی من بسته است و جز این، در این دو جهان، اگر دری وجود داشته باشد، همین است.
هوش مصنوعی: نمیتوان تمام عمر خود را در اسارت زلف تو گذراند، زیرا ما هم آرزوها و رازهایی داریم که باید به آنها بپردازیم.
هوش مصنوعی: کسی که در محفلهای خصوصی دوستانه حضور دارد، مانند شمعی است که در کنار آتش، روشنایی و گرمابخشی میکند.
هوش مصنوعی: نگاه به درویش نکن که ما از اشکهایمان، چون گوهری گلگون هستیم.
هوش مصنوعی: دل خود را از تقلید و پیروی از دیگران خالی کن، چرا که هدف واقعی فراتر از باورهای صرفی چون کفر و ایمان است.
هوش مصنوعی: در این دنیا، دور از خداوند، باید بگردی و به جستوجو بپردازی، چون او نیز از ملک بیپایان خود، دنیایی دارد.
هوش مصنوعی: یادت نرود که ناصر در زندگی ما نقش مهمی دارد، چه به عنوان کسی که به ما خدمت میکند و چه به عنوان کسی که حرمت و احترام ما را نگه میدارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که در شهر صفاهان دلبری هست
که مانندش عجب گر دیگری هست
الهی، تا در امکان گوهری هست
برین گردون گردان اختری هست
بشاه این شوخ چشمانرا سری هست
وگر با شاه نی با دیگری هست
تو ای شیخ حرم شاید ندانی
جهان عشق را هم محشری هست
گناه و نامه و میزان ندارد
نه او را مسلمی نی کافری هست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.