پیش ما خاک آستان نیاز
بهترست از چهار بالش ناز
همت ما چو قد توست بلند
قصهٔ ما چو زلف توست دراز
یار روشندلان از آن شد شمع
که به سر برده راه سوز و گداز
منشانم چو عود بر آتش
تا به کی سوزیام، زمانی ساز
ساعتی در کنار خویشم گیر
یک زمانم به دست خود بنواز
چون سگم دایم از نظر مفگن
گاه گاهم به لطف خویش نواز
همه در روی دشمنان منگر
یک نظر سوی دوستان انداز
از کرمهای خویش یاد آور
به گدایان خویشتن پرداز
هر کسی واقف جمال تو نیست
خام طبعان نیاند محرم راز
قبلهٔ ما خیال ابرویِ توست
ما بدان قبله میکنیم نماز
نغمهٔ چنگ سوی میخانه
عاشقان را همیدهد آواز
شعر ناصر نگر که در بستان
بلبلان را نباشد این آواز
صوت مطرب ز دیر میگوید
که از اینجا رهیست هم به حجاز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه به آخر بمرد باید باز؟
هم به چنبر گذار خواهد بود
این رسن را، اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدت زی
[...]
سرو ساقی وماه رود نواز
پرده بر بسته در ره شهناز
زخمه رودزن نه پست ونه تیز
زلف ساقی نه کوته ونه دراز
مجلس خوب خسروانی وار
[...]
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه بآخر بمرد باید باز؟
هم بچنبر گذار خواهد بود
این رسن را اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدّت زی
[...]
ای تو را آروزی نعمت و ناز
آز کرده عنان اسپ نیاز
عمرت از تو گریزد از پس آز
تو همی تاز در نشیب و فراز
بر در بخت بد فرود آید
[...]
چند گویی که نشنوندت راز
چند جویی که می نیابی باز
بد مکن خو که طبع گیرد خو
ناز کم کن که آز گردد ناز
از فراز آمدی سبک به نشیب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.