مهی در برج ما کرده است منزل
که چون مهرست ماهش در مقابل
دو چشم جادوش از زلف مشکین
به رویِ آتش اندازند فلفل
بریم از طرهاش تاری و بندیم
چو مجنونان خرد را در سلاسل
ز زلف دلبران سازیم جاروب
بروبیم از رخ حق گرد باطل
برو زاهد، تو مستوری و ما مست
نیاید راست با دیوانه عاقل
سر خم را بپوشانید ز اغیار
به آب مِی کنید از خاک ما گل
تو و مسجد، من و کنج خرابات
که هرکس میبرد راهی به منزل
مشو ما را محصل بهر توبه
که من هم بودهام روزی محصل
نکردیم از میانش هیچ معلوم
ندیدم چون وصالش هیچ مشکل
اگر مقصود ناصر را شناسی
نباشی هرگز از مقصود غافل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا یا خیمگی! خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد طبل نخستین
شتربانان همیبندند محمل
نماز شام نزدیکست و امشب
[...]
وگر نه کرده بودی چرخ مایل
بدین سان لختکی میل معدل
حرامم بی ته بی آلاله و گل
حرامم بی ته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بی ته نشینم
کشم در پای گلبن ساغر مل
به علم فلسفه چندین چه نازی
که باشد فلسفی دایم معطل
هزاران گونه مشکل بیش بینم
در آن زلفین مفتول مسلسل
ارکب حل شکل کل یوم
[...]
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.