مرا که همچو نی از آه و ناله برگ و نواست
تنی چو نال نزار و قدی چو چنگ دوتاست
نوا ز لعل تو خواهم به بوسه، لیک نهفت
اگر چه بخت مخالف شد و نیامد راست
ز بهر دیدنت امروز فرد میآیم
مرا نه چشم بر امید وعدهٔ فرداست
اگر تو ره به دل تنگ میبری راهست
به جای دیدهٔ روشن اگر نشینی جاست
خرد ز فکر میان تو در خیال محال
دل از تصور زلف تو در کمند بلاست
به آب دیدهٔ من کی خط تو بنشیند
چنانکه از پی خون ریز عاشقان برخاست
اگر تو دوست بگیری به لطف ناصر را
بدان که چون سر زلف تو کار او برپاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.