آسان شود به صبر همه کار غم مخور
تو یار باش اگر نبود یار غم مخور
دل بد مکن ز رفته و از نامده مپرس
حل کردم این دقیقهٔ دشوار غم مخور
دل پاک دار و جمله نکو بین و راستگو
این پند عاشقانه نگهدار غم مخور
شادی گذشت و غم گذرد لامحال نیز
ما آزمودهایم، تو زنهار غم مخور
ساقی به غیر چهرهٔ من گر زری بماند
تا میدهند باده، به دست آر غم مخور
از باده گر شود لبت آلوده باک نیست
پاکش کنم به بوسه دگر بار غم مخور
ای بلبل حزین که فتادی به خار غم
صد گل شکفته گردد از این خار غم مخور
درهم مشو که نوبت شادی چرا گذشت
این است شکل گنبد دوار غم مخور
شادی کم است و عمر کم است و رفیق کم
ناصر بساز با کم و بسیار غم مخور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر یار یار باشدت ای یار غم مخور
گنجت چو دست می دهد از مار غم مخور
بر مقتضای قول حکیمان روزگار
اندک بنوش باده و بسیار غم مخور
دستار صوفیانه و دلق مرقعت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.