خضر وقتم به وفا زنده و فارغ ز وفات
دارم از چشمهٔ نوش دهنت آب حیات
خط تو انبةالله نباتا حسنا
هست بر حسن چو بر تنگ شکر رسته نبات
کلک من از صفت پستهٔ شورانگیزت
نیشکر گشت که سرمایهٔ قند است و نبات
ساقیا سبز خطان را که ختائی شکلند
بوسه زن بر لب شیرین به همان خط و برات
دور سرمستی ما در رمضان فوت شده است
خیز و در بند میان را به قضای مافات
مهر رویت به مه روزه هلال عیدست
صفت زردی عارض عرضی لازم ذات
بده آن آب حیاتی که ز عکس نورش
گرد از چشمهٔ خورشید بر آرد ظلمات
بادهای ده که چو عیسی به دم جان پرور
اثر روح رساند به رمیم و به رفات
ناصر از کوری دشمن ز دل و دیدهٔ خود
گوی بر قبهٔ پر نور محمد صلوات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای به عدل تو جهان یافته از جور نجات
دولت و ملک ملک را زبقای تو ثبات
گر بنازند وزیران کُفات از تو سزد
زانکه هم شمس وزیرانی و هم صدر کفات
آن وزیری تو که از بعد رسول قُرَشی
[...]
دوستان با جگرِ تشنه رسید آب حیات
کوریِ مدّعیان را به محمّد صلوات
شکرِ حق را که نمردیم و رسیدیم به کام
عاقبت هم اثری روی نمود از دعوات
ما به فروسِ ملاقات رسیدیم و حسود
[...]
تا قلندر نشوی راه نیابی به نجات
در سیاهی شو، اگر میطلبی آب حیات
موی بتراش و کفن ساز تنت را از موی
تا درین عرصه نگردی تو بهر مویی مات
به یلک هر دو جهان را یله کن، تا چو یلان
[...]
ای مرا خاک کف پای تو چون آبحیات
در هوای توام از آتش غم نیست نجات
بر رخ همچو مهت نیل صبوحی که کشید
که مرا دیده شد از حسرت او عین فرات
دایه حسن لب لعل شکر بار ترا
[...]
دلبرا چشمه نوشت ببرد آب حیات
بشکر خنده لعلت برود آب نبات
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.