گنجور

 
ناصر بخارایی

شماره ۱ - در توحید حضرت باری تعالی عز اسمه: ای نام تو تاج سر هر نامه که خوانند

شماره ۲ - در نعت سیدالمرسلین فرماید: مرا چو بحر لب خشک و دیده تر باشد

شماره ۳ - در نعت نبی اکرم فرماید: ای ز تأیید ازل نقد امانت را امین

شماره ۴ - در مدح امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا: صبح درآمد ز دلو یوسف زرین رسن

شماره ۵ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: همی دهند بشارت مبشران صبا

شماره ۶ - در مدح مولانا قاضی شمس الدین: صبحدم مژده وصل تو همی‌داد صبا

شماره ۷ - در مدح یکی از بزرگان سروده است: صبا آراست از گل بوستان را

شماره ۸ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ گوید: قد تو داد به باد آب‌روی طوبی را

شماره ۹ - در مدح خواجه عبیدالله وزیر و صاحبدیوان: ز آفتاب رخ تست بر دل من تاب

شماره ۱۰ - در مدح خواجه حسن قاضی دمشق: گر باده نیست می‌خورم از خون دل شراب

شماره ۱۱ - در مدح شیخ صفی‌الدین اردبیلی گوید: می‌رود قافله عمر رفیقان به شتاب

شماره ۱۲ - در مدح شیخ شهاب‌الدین گوید: ای زلف و عارض تو با هم چو روز در شب

شماره ۱۳ - در مدح تاج‌الدین قاضی شیخ علی گوید: زهی بنا که جناب تو قبله فضلاست

شماره ۱۴ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ: گل از نشاط به صد برگ مجلسی آراست

شماره ۱۵ - در موعظه و پند: درویش را که ملک قناعت مسلم است

شماره ۱۶ - در مدح قاضی شیخ علی گوید: مرا چو زلف بتان خاطر پریشانست

شماره ۱۷ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه گوید: سواد سنبل او بر بیاض یاسمن است

شماره ۱۸ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: بر آفتاب روی تو تا دیده عاشق است

شماره ۱۹ - در مدح یکی از پادشاهان: یا رب این عید مبارک چو همایون قدم است

شماره ۲۰ - در مدح یکی از مشایخ و بزرگان زمان خود: دلا کسی که مقید به قید خویشتن است

شماره ۲۱ - تفاخر و تعریف از خود گوید: دیوانه‌ام وین عقل کل طفل دبستان من است

شماره ۲۲ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: خدای خواست که بدهد جهانیان را داد

شماره ۲۳ - در موعظه و بی اعتباری دنیا: ایزد اساس قصر بقا بر فنا نهاد

شماره ۲۴ - در مدح مجدالدین صدر: می‌زند خوش نفس باد صبا جان دارد

شماره ۲۵ - در وصف طبیعت: صبا افتان و خیزان گرد گل بسیار می‌گردد

شماره ۲۶ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: اگر نقاب شب از روی مه براندازد

شماره ۲۷ - در مدح یکی از بزرگان و خواجگان و درخواست عبا: لطافت تو به آب خضر بقا بخش

شماره ۲۸ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: ماه روز افزون من چون مهر خنجر می‌کشد

شماره ۲۹ - در مدح خواجه عبیدالله وزیر: خوش است عید از آن خوشتر اینکه یار آمد

شماره ۳۰ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: به دل رسید بشارت که دلستان آمد

شماره ۳۱ - در مدح سلطان اویس: کعبتین روز و شب در طاق اخضر کرده‌اند

شماره ۳۲ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: رسید مژده دولت یار می‌آید

شماره ۳۳ - در مدح امیرزاده محمد: خط غباری نوشت حسن تو بر خد

شماره ۳۴ - در مدح محمد شاه غازی معزالدین ملک حسین کرت: ای آفتاب حسن به دوران روزگار

شماره ۳۵ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: چو چشم مست تو بیمار گشته‌ام ز خمار

شماره ۳۶ - در لغز و مدح سلطان اسکندر: چه ماهی است که او را بود بر آب گذر

شماره ۳۷ - در مدح خواجه علی وزیر: پیام گل سوی بلبل رساند باد سحر

شماره ۳۸ - در تهنیت عید و مدح شاه ابوالمعالی: صباح عید و نسیم بهار جان پرور

شماره ۳۹ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: ای چو خورشیدت ندیده دیده انجم نظیر

شماره ۴۰ - در مدح خواجه عوض شاه وزیر: ترک چشمت دو کمان دارد و ترکش پر تیر

شماره ۴۱ - در مدح خواجه ناصرالدین و حسب حال خود هنگام عزیمت به زیارت مکه: مطربا بر سر راهیم به آهنگ حجاز

شماره ۴۲ - در مدح خواجه شیخ: دوش چون در تشت خون پنهان شد این زرینه تاس

شماره ۴۳ - در مدح خواجه خلیل: ای رفته و باز آمده از ارض مقدس

شماره ۴۴ - در مدح یکی از بزرگان صاحب علم و با نفوذ: نماز شام که بر وفق رأی بطلمیوس

شماره ۴۵ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: صباح عید که برخاست عزم میدانش

شماره ۴۶ - در مدح غیاث‌الدین خواجه شیخ: به توفیق یزدان و یاری طالع

شماره ۴۷ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: چو زهره ماه مغنی به ساز دف در چنگ

شماره ۴۸ - در مدح معزالدین ملک حسین پادشاه: نشست خسرو گردون به بارگاه حمل

شماره ۴۹ - در مدح سلطان اسکندر: سحر ز خون شب بریخت می در جام

شماره ۵۰ - در مدح خواجه عبیدالله وزیر و صاحبدیوان: درد سر دارم از خمار مدام

شماره ۵۱ - در مدح قاضی جلال‌الدین: طلوع کوکب اقبال اسلام

شماره ۵۲ - در مدح محمد شاه: صبح روش رخ نمود از پرده تاریک شام

شماره ۵۳ - در مدح سلطان عزالدین محمد شاه ثانی: از صدق می‌زنم به مهرت چو صبح دم

شماره ۵۴ - در مفاخرت و مباهات و تعریف از خود گوید: آفرین بر من که من از آفرینش برترم

شماره ۵۵ - در مدح وزیر و صاحبدیوان خواجه عبیدالله: چو یاد خط تو بگذشت بر زبان قلم

شماره ۵۶ - تحیت‌نامه‌ایست که از شام به بخارا می‌فرستد: صبا تحیت بلبل به گلستان برسان

شماره ۵۷ - در وصف پائیز و مدح امیر شرف‌الدین محمد و یادی از بخارا: صباغ ماه از خم نیلی آسمان

شماره ۵۸ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: نماز شام که از دور چرخ روئین تن

شماره ۵۹ - در مدح سلطان اسکندر خان: بر جناب سفر به وجه حسن

شماره ۶۰ - در مدح خواجه جلال‌الدین که یکی از بزرگان و عالمان بوده است: تنم چو ذره خاک است و دل چون قطره‌ خون

شماره ۶۱ - در مدح امیر اعظم امیر محمود خلدالله دولته: ز زلف تو به خطا گر صبا برد یک چین

شماره ۶۲ - در وصف بنای جلال‌الدین هوشنگ شاه: زهی بنای مبارک اساس متین

شماره ۶۳ - در مدح اوحدالدین: سحرگه قضا همچو انگشترین

شماره ۶۴ - در مدح سلطان شیخ اویس: طراوتی ست زمین را ز فر فروردین

شماره ۶۵ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: حبذا رفتن و باز آمدن موکب شاه

شماره ۶۶ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه: ز مهر روی تو نوریست بر دلم چون ماه

شماره ۶۷ - در مدح سلطان اعظم جلال‌الدین شیخ حسین ایلکانی: دوش چون آفتاب روشن رای

شماره ۶۸ - در مدح خواجه شمس‌الدین قاضی: نماز شام که باران رحمت باری

شماره ۶۹ - در مدح جلال‌الدین وزیر: صباحت خبر باد ای یار شامی

شماره ۷۰ - در مدح یکی از شیوخ و قاضیان: دل بری از دلبران در دلبری

شماره ۷۱ - در تفاخر و تعریف از خود: ملک سخن مراست که آمد به داوری

شماره ۷۲ - در مدح مولا شمس‌الدین وزیر و حسب حال خود: گر من به قرب جستن روی تو چستمی