دست من همچو دل و دل چو دهانت تنگ است
اشک من با می و می با لب تو همرنگ است
همه تا باد صبا زلف تو دارند به چنگ
به جز از من که مرا باد صبا در چنگ است
من دعا گویم اگر دوست بگوید دشنام
ما به صلحیم اگر یار به ما در جنگ است
چنگ در من مزن ای واعظ و معذورم دار
که دل من به می و گوش به بانگ چنگ است
هر که نزدیک به عقل است بود دور از عشق
که میان خرد و عشق بسی فرسنگ است
در ره عشق اگر میروی اینک سر و سنگ
که درین بادیه هر جای سری بر سنگ است
میل ناصر به سوی راه عراقست و حجاز
مطربا زین تو مقامت به کدام آهنگ است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بس که با سنگ ز سختی دل من یکرنگ است
سنگ بر شیشهٔ من، شیشه زدن بر سنگ است
در دلم جلوه نما یا شمری فرسنگ است
پیش یک جلوه ی تو عرصه ی عالم تنگ است
سنگ بردار که در جام علایق زهر است
جام بگذار که در دست حوادث سنگ است
پا بسر تا ننهی سر ننهی بر در دوست
[...]
پا به سر تا ننهی سر ننهی درره دوست
طی این راه مپندار که بافرسنگ است
تا تو بیرون نروی دوست نگنجد به درون
نه همین دیده که آن درخور جاهش تنگ است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.