گنجور

 
ناصر بخارایی

چند پنهان سوزم و پوشیده دارم دود را

دود بر آتش کجا پوشیده دارد عود را

ناله را گیرم که بربندم ره بیرون شدن

چون به جای خود نشانم اشک خون پالود را

تا شد او آرام دل یکدم نیارامیده‌ام

تا شد او مقصود من گم کرده‌ام مقصود را

درد او را کی دهم درمان، عالم کز غمش

شادمانی‌ها فزاید جان غم فرسود را

من به ترک عشق دل را پند می‌دادم ولیک

لذت از قرآن نباشد طفل ناخشنود را

گویدم هر کس که بگرفتی میانش در کنار

بر من ای دشمن چه بندی تهمت نابود را

ناصر از روی جهان بی‌روی او گردد ملول

بی ایاز آن سلطنت حاصل نشد محمود را

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیر معزی

آفرین باد از فلک خورشید عدل وجود را

صدر دنیا احمدبن فضل بن محمود را

آفرین باد از فلک خورشید عدل و جود را

صدر دنیا احمدبن فضل بن محمود را

آفرین باد از فلک خورشید عدل وجود را

[...]

مولانا

ساقیا در نوش آور شیره عنقود را

در صبوح آور سبک مستان خواب آلود را

یک به یک در آب افکن جمله تر و خشک را

اندر آتش امتحان کن چوب را و عود را

سوی شورستان روان کن شاخی از آب حیات

[...]

صائب تبریزی

چشمِ حیران ساخت رویش خطِ مُشک‌اندود را

آه ازین آتش که در زنجیر دارد دود را

غمزهٔ او می‌کند بیداد در ایامِ خط

زهر باشد بیشتر زنبورِ خاک‌آلود را

خالِ او در پردهٔ خط همچنان دل می برد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
جویای تبریزی

می کنم در سینه پنهان آه درد آلود را

آتش ما در گره چون لاله دارد دود را

رونداده حسن شوخش خط مشک اندود را

با وجود آنکه لازم دارد آتش دود را

برگ برگ غنچه با صد ترزبانی گفته است

[...]

صغیر اصفهانی

سید عالی نسب آن حامد محمود نام

کز عبادت گشت نائل رحمت معبود را

رفت مسعود آنچنان کامد سعید از بطن‌ام

اختر فیروز بین و طالع مسعود را

هفدهم روز از ربیع و عید مولود نبی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه