آتش افروزی کنی بر سوخته عودم دگر
در غمت چیزی به جز آتش نیفزودم دگر
دم زدم دودی برآمد، زود بربستم دهان
تا کجا سر بر زند این آتشین دودم دگر
همچو آب آسوده بودم، تا به سر باز آمدم
پیش سرو قامتت هرگز نیاسودم دگر
گر چه بودم ذرهسان تا خود گشادی ابر زلف
نور مهرت در ربودم هیچ ننمودم دگر
گر به مسجد در صف زهاد آئی در نماز
پیش محرابم تو باشی نیست معبودم دگر
بر تو افشاندم دل و جان، همچو صبرم نیست یاد
گر جز این چیزی بود در بود و نابودم دگر
سودهام چون حلقه سر بر هر در و دیده زیان
نیست از سودای مهرویان جز این سودم دگر
باده ده ساقی و عذری گوی با واعظ که من
تا شنیدم صوت مطرب هیچ نشنودم دگر
دوش میگفتی تو با ناصر که مقصود تو چیست
گفت مقصود آنکه جز تو نیست مقصودم دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.