گنجور

 
ناصر بخارایی

هوا رسم گهر باریدن آورد

گل آیین شکر خندیدن آورد

مگر زد بر دلش پیکان غنچه

که بلبل شیوهٔ نالیدن آورد

به‌ سر بر لاله یاقوتین ایاغی

به باغ از بهر مِی نوشیدن آورد

شراب جام را لعل تو ساقی

درون جام در جوشیدن آورد

مده باد صبا را بر درت بار

که او رسم حکایت چیدن آورد

قدم زن ناصر و از جان میندیش

مبارز را که با پرسیدن آورد