دوش ما را خبر وصل تو میداد نسیم
جان بدادیم و بکردیم ادای تعظیم
چشم ما جای عزیز است و خیالت یوسف
دل ما نار خلیل است و غمت ابراهیم
چیست فردوس، دمی صحبت صاحبنظران
چیست دوزخ نفسی فرقت یاران قدیم
دی به کوی تو صبا آمد و دزدیده گذشت
شکر میگفت که جَستم ز خطرهای عظیم
خانهٔ توست مگر تن که شکسته است و نزار
دفتر توست مگر دل که سیاه است و دو نیم
عقل و جان است به سودای غمت نسیه و نقد
رخ و اشک است به بازار وجودم زر و سیم
جان سفر میکند از قالب و حق جانب اوست
در قفس جز به ضرورت نشود صید مقیم
من کیام گمشدهای آمده از هیچ به هیچ
خاک و خونی که دگرروز شوم عظم رمیم
زندگی از نظر لطف تو یابد ناصر
رحمت آری ز رحیم است و کرامت ز کریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.