یارب این دل به کجا رفت و کجا خواهد بود
هر کجا چشم خوش و زلف دوتا خواهد بود
گر ازین شیوه بود مهر تو و جور رقیب
قاصد و همدم من باد صبا خواهد بود
دوست دشمن شد و دیدم به سطرلاب قدح
که میان من و او صلح و صفا خواهد بود
تو درین باغ درخت گُلِ نوخاستهای
که ز بالای تو بر سرو بلا خواهد بود
بگذر بر سر خاکم که ز آب و گِل من
تا ابد هر چه دمد مِهرگیا خواهد بود
حالی اینجاست مرا از تو جدائی باری
تا دگر وعدهٔ دیدار کجا خواهد بود
ناصر آن روز که چون گَرد هوائی گردد
گرد او گرد سر کوی شما خواهد بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به محاسن و مشکلات عشق و جدایی میپردازد. شاعر از دل و احساسات خود سخن میگوید و به جستجوی عاشقانهاش اشاره میکند. او از زیباییها و زحمات عشق، و نیز از حسرتهای جدایی و ناکامی در رسیدن به معشوق مینالد. در نهایت، اشعار نشان میدهد که عشق و جستجو برای وصال، همواره ادامه دارد و درد جدایی همراهی همیشگی است. شاعر با حسی عاطفی و عمیق از وضعیت خود و امید به دیدار دوباره میگوید.
هوش مصنوعی: خدایا، این دل من به کجا رفته و به کجا خواهد رفت؟ هر جا که نگاهی زیبا و مویی دلبرانه باشد، دل من به سمت آنجا خواهد رفت.
هوش مصنوعی: اگر محبت تو اینگونه باشد و بیعدالتی رقیب نیز همینطور، پس باد صبا پیامآور و همنشین من خواهد بود.
هوش مصنوعی: دوست من به دشمن تبدیل شد و در حال نوشیدن می، متوجه شدم که بین من و او آشتی و دوستی وجود خواهد داشت.
هوش مصنوعی: تو مانند درختی جوان و گُلدار در این باغ هستی که مشکلات و سختیها از بالای تو گذشته و تو را تحتتأثیر قرار نخواهد داد.
هوش مصنوعی: بر سر خاک من عبور کن، زیرا از خاک و آب من تا ابد هر چیزی که تولد یابد، دوستداشتنی خواهد بود.
هوش مصنوعی: حالم این است که از تو جدا هستم و نمیدانم که دیگر کی فرصتی برای دیدار دوباره پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: ناصر روزی که مانند گردی در فضا پراکنده شود، دور سر کوی شما خواهد گشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اول آن است که چون نیت عزلت دارد
بنده زین دایره جمع جدا خواهد بود
گوشه خانهای امروز وطن خواهد ساخت
کش خداوند جهان خانه خدا خواهد بود
مدتی مالک ملک شعرا بود بحق
[...]
روی زیبای تو چون شمع صفا خواهد بود
دل آشفته ما مست بلا خواهد بود
دارد امید دل من بخداوند کریم
هر بلایی که رسد عین عطا خواهد بود
هر گروهی بسبیلی بخداوند روند
[...]
تا می صاف بمیخانه صفا خواهد بود
سرما خاک در میکده ها خواهد بود
کی شود جمع پریشانی خاطر ما را
تا سر زلف تو بر دست صبا خواهد بود
گر چنین سرو قد یار کند جلوه گری
[...]
این درختی است که در باغ صفا خواهد بود
اصل آن ثابت و فرعش به سما خواهد بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.