چو باد گر ز سر کوی یار خواهم رفت
به سوی روضهٔ رضوان چه کار خواهم رفت
مرا ز روز شمار ای فقیه کم ترسان
که من به دیر مغان بیشمار خواهم رفت
شراب خوردم و پوشیده میروم در شهر
اگر تو منع کنی آشکار خواهم رفت
به روز مرگم اگر در کنار خاک نهند
ز گریه خون دل اندر کنار خواهم رفت
به داغ هجر اگر از دیار دوست روم
همان شکسته دل و دوستدار خواهم رفت
جواب طعنهٔ اغیار اگر ز من پرسی
همین بس است که در عشقِ یار خواهم رفت
چنان ز عشق تو اندر غبار دل ماندم
که همچو آینه زیر غبار خواهم رفت
بساز چارهٔ کارم که رفت کار از دست
وگر ملول شوی من ز کار خواهم رفت
ز سوز مهر تو ناصر بسوخت چون منصور
چو سرّ عشق تو گفتم به دار خواهم رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به طوف کعبه من خاکسار خواهم رفت
ولی به یاد سر کوی یار خواهم رفت
اگر به باغ روم بهر دیدن گل و سرو
به یاد قامت آن گلعذار خواهم رفت
جدا ز یار چه باشم درین دیار مقیم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.