از چهره چه رنگیست که آمیختهای باز
وز طره چه شوریست که انگیختهای باز
تا باز به هم برزدهای نرگس خونریز
بس خون که تو با خاک برآمیختهای باز
از طره زره در بر و از غمزه سنانکش
تا قلب که بشکسته و خون ریختهای باز
با زلف کمند افگن و ابرویِ کماندار
راه که زدی، با که در آویختهای باز
چون زلف دل آویز، دل از ما ببریدی
تا در سر سودای که آویختهای باز
شهبازی و بگریختهای، باز نیائی
بازت به کف آریم، که بگریختهای باز
شد خاک رهت ناصر خاکی و دگر ره
آن خاک به غربال فنا بیختهای باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.