بیار باده که هنگام شید و قلاشی است
زمان رندی و مستی و رقص و اوباشی است
بنفشه در حرم بوستان به عطاری است
نسیم بر ورق یاسمن به نقاشی است
صبا به سوی صبوحی کشان پیام آورد
که ابر بر سر گلزار در گهرپاشی است
به باد گفتم در بزم ما بیا بنشین
شکوفه گفت که او در مقام فراشی است
مگو که ناصر از آن می مخور که فاش شوی
مرا که شهرهٔ شهرم کجا غم فاشی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جشن و شادمانی دعوت میکند و لحظات خوش زندگی را توصیف میکند. او از زیباییهای طبیعت، از جمله بنفشه و یاسمن، یاد میکند و به نسیم صبحگاهی اشاره دارد که پیامی شادیآور آورده است. شاعر خواستار آن است که دوستان در کنار هم جمع شوند و از لذت زندگی بهرهمند شوند. در پایان، او بر این نکته تاکید میکند که شهرت و شناخته شدن در جامعه برایش مهم نیست و از می و مستی لذت میبرد بیآنکه نگرانی از فاش شدن داشته باشد.
هوش مصنوعی: شراب بیاورید چون این زمان برای شادی و هیجان است؛ زمانی برای خوشگذرانی، مستی، رقص و آزادی.
هوش مصنوعی: گل بنفشه در باغ، به دکانی شبیه است که چیزی را میفروشد و نسیم در حال عبور از گل یاسمن، به هنرمندی میماند که در حال نقاشی کردن است.
هوش مصنوعی: باد صبا به صبحگاهی پیام آورد که ابرها بر فراز گلزار، مانند مروارید بر زمین پاشیدهاند.
هوش مصنوعی: به باد گفتم که در مهمانی ما بیاید و بنشیند، اما شکوفه جواب داد که او در جایگاه خدمتکاری است.
هوش مصنوعی: نگو که ناصر، از آن شراب بنوش که به این خاطر به من بگویی که معروف و مطرح در شهرم. غم آشکار شدن من چه اهمیتی دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.