گنجور

 
ناصر بخارایی

به تمامی رخ تو ماه تمام دگرست

سرو آزاد به پیش تو غلام دگرست

همه از عشق مستند و من از عشق تو پست

مست این میکده را باده ز جام دگرست

فقر با همت مشتاق تو استغناست

ننگ در مذهب عشاق تو نام دگرست

گر چه دل جانب یارست و نظر سوی رقیب

هر دم از دل به سوی دیده پیام دگرست

عقل با عشق مخالف شد و دیوانه بماند

که مخالف دگر و راست مقام دگرست

تا صبا سوی من از دوست پیام‌آورِ اوست

گوش من منتظر از بهر پیام دگرست