شیوهٔ لعل شکربار تو شیرین کاریست
عادت نرگس آشفتهٔ تو خونخواریست
لازم جعد پریشان تو سرگردانیست
همدم غمزهٔ خنجرکش تو بیماریست
سورهٔ خط تو در مصحف آیات کمال
بهر کوته نظران از تو خط بیزاریست
سر زلف تو دلم برد و نگه میدارد
ظاهراً در سر زلفت هوس دلداریست
گر به مهمانی ما نقش رخت رنجه شود
خانهٔ دیدهٔ ما لایق مردمداریست
نی که پیوسته رسد از لب دلدار به کام
بی نوا نیست ندانم که چرا در زاریست
ما نه مستیم و نه هشیار ولی با خبریم
که نه مستیم و نه هشیار هم هشیاریست
زاریم دوش به گوش سگ کوی تو رسید
گفت ما را همه درد سر ازین بازاریست
مدعی گفت که ناصر ز یکی ذره کمست
نسبت عزت عشاق درش از خواریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز دل را به غم عشق تو خوش بازاریست
زآنکه بر روی گلت بلبل جان با زاریست
طرّه ی زلف تو بربود دلم را ناگاه
راست گویم سر زلف تو عجب طرّاریست
چشم جادوی تو با من چه خطاها که نکرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.