تا قوس ابروی او در آفتاب پیوست
زلف کجش ز ابرو طرفی ز ماه بربست
از پا درافتادم تا دوست دست گیرد
یاری نمیکند پا، یاری نمیدهد دست
موی میان او از نازکی میان نیست
باشد که برگشاید رازی که در میان است
مفتون فتنه گشتم کو فتنه است مطلق
برخاست فتنه برخاست، بنشست فتنه بنشست
دوشینه دام زلفش بنمود دانه و خال
من میشدم مقید، باد صبا همیجست
فردا که همچو نرگس از خاک سر برآرم
چون چشم می پرستش، مخور باشم و مست
در بحر آب دیده غرقیم همچو ماهی
در حلق تار زلفش پنجاه حلقه و شست
ناصر شکسته بسته، بنوشت و صف زلفش
تا در زبان خامه، پیچید موی و بشکست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی از زیبایی و جذابیت معشوق است. شاعر از ویژگیهای ظاهری او مانند ابرو و زلف صحبت میکند و بیان میکند که به شدت تحت تأثیر این زیبایی قرار گرفته است. او بیان میکند که در عشق و وابستگی به این معشوق به زمین افتاده و احساس تنهایی و بیکسی دارد. همچنین از رازهایی در دل معشوق سخن میگوید که به دل نمیزند. شاعر نسبت به فتنههایی که وجود دارد، حس سردرگمی و شگفتی را به تصویر میکشد و به زیبایی و پیچیدگی احساسات خود اشاره میکند. در نهایت، ناتوانی او در بیان کامل این احساسات و تأثیری که عشق بر او دارد، مطرح میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که قوس ابروی او در نور آفتاب نمایان شد، موهای کج او به سمت ابرو کشیده شد و زیباییاش نظیر ماه به نظر آمد.
هوش مصنوعی: از شدت نیاز و درماندگی به زانو افتادهام و انتظار دارم دوستم به کمکم بیاید، اما نه پاهایم یاری میکنند و نه او دست به کمک دراز میکند.
هوش مصنوعی: موی او به اندازهای نازک است که نمیتواند رازی که در دل دارد را فاش کند.
هوش مصنوعی: من به شدت تحت تأثیر یک آشفتگی قرار گرفتهام. هر زمان که این آشفتگی به وجود میآید، خودش را نشان میدهد و وقتی که فروکش میکند، دیگر خبری از آن نیست.
هوش مصنوعی: دیشب، موهای او بهطور زیبا درخشید و نشانهای از عشق و جاذبه را به من نشان داد. من در آن لحظه دلبسته و مشغول شدم، در حالی که نسیم صبحگاهی به گشت و گذار میپرداخت.
هوش مصنوعی: فردا وقتی که مانند نرگس از زمین سر بیرون میآورم، چون چشمی که میپرستد، نخواهم بود و زیر تأثیر خوابی سرمست نخواهم شد.
هوش مصنوعی: ما در اشکی عمیق غرق شدهایم، همانطور که ماهی در آب غرق است. در این اشک، پنجاه حلقه و شصت طور پیچیدگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: ناصر که دلی شکسته دارد، شعری نوشت و در آن از زیباییهای موهای زلف معشوقش سخن گفت. بهگونهای که این توصیف آنقدر زیبا و دلپذیر بود که مانند مویی در دست قلم پیچید و دل را جریحهدار کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر رشته غم دل چون شمع جانگدازست
کوته کنم حکایت کاین قصه بس درازست
او همچو سرو سرکش من خاک ره چو سایه
آن رسم ناز و شوخی وین شیوه نیازست
آن سرو ناز، کاری نگشاید از نیازم
[...]
این شب نگر که پیوند با روز حشر پیوست
تا بر فراخت بالا شد رستخیز از او پست
نه شب از او به پایان وزوی نه صبح در دست
تحقیق شام هجران یغما چه می کنی هست
تا در مغاک هستی ای مهر تابناکی
تابنده کوکبت پست از صدمه افول است
زال جهان غدار گرگیست تیز پنجه
کارش بدلفریبی نقل سراب و غولست
پستی ز سر بلندی است و ز شهرت است آفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.