گنجور

 
ناصر بخارایی

گر پادشه به کوی تو آید گدا شود

در کوی تو گدا برود پادشه شود

مخرام هر طرف که ز قد تو کار حُسن

بالا گرفته است، مبادا بلا شود

گیتی چو عکس نور تجلای توست

آن به که دل چو آینه گیتی‌نما شود

از جد و جهدِ خلق میسر نشد مراد

دارم امید آنکه به لطف خدا شود

از رنگ و بو گرفت دلم، کو نسیم لطف

تا همچو غنچه خرقهٔ رنگین قبا شود

خواهد بقای ذات تو از شادی وصال

روزی که ناصر از غم هجران فنا شود