تا جسته برق رویت از عکس روی زیبا
افتاده شعلهٔ او در خرمن دل ما
تاب تجّلیّ حسن، جز عشق ما ندارد
محکمترست با تو، عهدم ز سنگ خارا
در فقر اگر ندارم، جز چهرهٔ تو وجهی
از همتم نباشد، جز قامت تو بالا
تا دید حسن رویت، لیلی شدست مجنون
تا باخت نرد عشقت، وامق شدست عذرا
گر جان و دل ستانی، عاشق چه باک دارد
گر جان و دل بسوزد، پروانه را چه پروا
در پای دولت افتم، باشد سرم رساند
بر خاک آستانت، یعنی به چرخ اعلا
جانم از این تمنا، آمد برون و لیکن
هرگز برون نیاید، از جانم این تمنا
زاهد اگر به فردا، سودای نسیه دارد
من یافتم ز عشقت، امروز نقد فردا
ناصر به خون دیده، میپرورد خیالت
درّی بدین بزرگی، نبود به هیچ دریا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با موضوع عشق و زیبایی نوشته شده و بیانگر احساسات عمیق عاشقانه یک شخص است. شاعر به زیبایی معشوق خود اشاره میکند و عشق را به عنوان نیرویی قوی و ماندگار معرفی میکند. او میگوید که حتی در فقر و نداشتن، زیبایی محبوبش برایش کافی است و روح و جانش به خاطر عشق او در حال و هوای خاصی قرار دارد. همچنین، اشاراتی به داستانهای عاشقانه کلاسیک مانند مجنون و لیلی و وامق و عذرا شده است. شاعر در نهایت با تأکید بر قدرت عشق، به تداوم این احساسات اشاره میکند، حتی اگر زاهدان دنیا فقط به فردا فکر کنند، او عشق را در لحظه حاضر مییابد.
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و درخشان تو، مانند نوری است که بر دل ما تابیده و آن را شعلهور کرده است.
هوش مصنوعی: زیبایی بیدریغ عشق، هیچ چیزی را استوارتر از ارتباط ما نمیکند. پیمان من با تو مثل سنگی سخت و محکم است.
هوش مصنوعی: اگر در فقر و تنگدستی به سر میبرم، تنها چیز باارزشی که دارم چهرهٔ توست و هیچ چیزی به اندازهٔ قامت تو برایم ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی چهرهات را دید، مجنون لیلی شد و در نتیجه عاشق شد و عشقش را باخت؛ و همچنین وامق به عشق عذرا درافتاد.
هوش مصنوعی: اگر تو جان و دل مرا بگیری، عاشق چه غم دارد؟ اگر جان و دل بسوزند، پروانه به سوزاندن خود چه اهمیتی میدهد؟
هوش مصنوعی: من در برابر قدرت تو فروتن هستم، زیرا سرم را به خاک درگاه تو میسپارم و به بلندیهایی که در جوار توست رهنمون میشوم.
هوش مصنوعی: خواستن و آرزوی من به قدری عمیق و شدید است که جانم را به لب آورده، اما با وجود این، این آرزو و خواسته هرگز از جانم جدا نخواهد شد.
هوش مصنوعی: مؤمن اگر به فکر فردا و آرزوهای نسیه باشد، من امروز از عشق تو به چیزی دست یافتهام که ارزشش بیشتر از هر چیزی در فردا است.
هوش مصنوعی: ناصر با اشک چشمانش، خیال تو را به گونهای پرورش میدهد که زمردی در این بزرگی هیچ دریا را ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا
آمد نسیمِ سُنبُل با مُشک و با قَرَنفُل
آورد نامهٔ گُل، بادِ صبا به صَهبا
کُهسار چون زُمُرُّد، نقطه زده ز بُسَّد
[...]
ای کرده فتح و نصرت در مشرق آشکارا
بگذشته زآب جیحون وآتش زده در اعدا
با خیلخیل لشکر چون سیلسیل باران
با فوجفوج موکب چون موجموج دریا
از تودهتوده آهن چون کوه کرده هامون
[...]
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
کز بهمن و فریدون در ملک یادگاری
اینجا کسیست پنهان خود را مگیر تنها
بس تیز گوش دارد مگشا به بد زبان را
بر چشمهٔ ضمیرت کرد آن پری وثاقی
هر صورت خیالت از وی شدهست پیدا
هر جا که چشمه باشد، باشد مقام پریان
[...]
عقل از عقیله خیزد، عشق از جنون و سودا
یا رب، چه چاره سازم این درد را مداوا؟
عقلست در تفکر، عشقست در تحیر
این عقل در تدبر، این عشق در علالا
عقلست در تکلف، عشقست در تالف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.